موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز ششم
موفقیت نامحدود در 20 روز
روز ششم:تكنولوژي پيشرفت
برنامه ی امروز ما آموزش نحوه ی استفاده از« قدرت تمرکز »است.
همان گونه که می دانید این روش دومین راه برای کنترل احساس ماست و با کمک آن می توان احساس های ناخوشایند را به سرعت عوض کرد.
زمانی که از سر درد شدید رنج می برید چه می کنید؟ اکثر مردم مسکن مصرف می کنند. اما آیا تاکنون شده است در حالیکه از سر درد شدید رنج می برید کسی از شما سوالی بکند و یا مجبور شوید کاری انجام دهید که لازم است تمام حواستان معطوف به آن باشد؟ مسلماًپس از پایان یافتن آن کار، ناگهان متوجه شده اید سر درد تان بر طرف شده است.
چگونه؟
تنها به کمک منحرف نمودن تمرکز فکر.
تمرکز مغز بر مسائل گوناگون است که احساس مارا تعیین خواهد کرد ودنبال آن احساس ماست که رفتارمان را تحت کنترل دارد.
به اطرافتان خوب نگاه کنید و آنچه را به نفع تان هست ببینید اگر ذهن تان را بر خوشی های زندگی متمرکز سازید، همیشه احساس رضایت و خوشی خواهید داشت.
افراد موفق در بزرگنمایی زندگی شان تبحر یافته اند. زیرا به کرٌات آن را تمرین می کنند
شما هم می توانید نعمتهای کوچکی را که در اختیار دارید بزرگتر ببینید تا احساس خوبی داشته باشید
پس برای اینکه بتوانید کیفیت زندگی خود را بالاتر ببرید باید بياموزید:
1-چگونه از جسم خود استفاده کنید (تمرین روز گذشته )
2-چطور فکر خود را بر مسائل گوناگون متمرکز نمایید
خلق موقعیت های زندگی
موقعیت های زندگی همگی زاده ی رفتارهای ما هستند و رفتارهای ما برخاسته از احساس ما هستند در هر لحظه هر گونه احساسی که داشته باشید همان طور عمل خواهید کرد. اگر نسبت به کسی احساس بدی داشته باشید قادر به خوش رفتاری با وی نخواهید بود این امر در مورد زندگی هم صادق است چطور ممکن است کسی همه چیز داشته باشد ولی باز هم احساس خوشبختی نکند؟
مهم نیست کی چقدر از نعمتهای خدا بر خوردار باشد، شما همواره در هر وضعیتی می توانید فکر خود را بر چیزی متمرکز نمایید که از نظر شما عالی نیست یا با توقعات شما هماهنگی ندارد و خود را برای همیشه شکست خورده و از دست رفته بدانید. به نظر من خوشبختی واقعی یعنی احساس خوشی و لذت پایدار در زندگی، و شما توانایی به دست آوردن خوشبختی را دارید. زیرا می توانید کانون تمرکز ذهن تان را را خود تعیین کنید.
توانایی همسرم، که خیلی دوستش دارم، برای تمرکز بر خوبی های زندگی، تحسین بر انگیز است ما هر دو می توانیم در بدترین اوقات، در اوج عصبانیت ودر شدید ترین ناراحتی ها در یک چشم بر هم زدن توجه خود را از موضوع ناراحت کننده، منحرف کنیم و به یکدیگر بگو ییم «هی به آن گل زیبا نگاه کن »یا «غروب زیبای آفتاب را ببین. و يا حتي به چشم هاي يكديگر خيره شويم و بگوييم «خدايا من چقدر خوشبخت هستم كه تو را دارم »
سوالات جادويي پاسخهاي معجزهآسا
هركدام از ما در ذهن خود داراي يك جدول ارزشبندي هستيم كه بر اساس باورها و عقايدمان شكل گرفته است و تنها به نكاتي توجه ميكنيم كه در اين جدول از ارزش بالايي برخوردار باشد.
چگونه ميتوان ارزش مسائل گوناگون را تعيين كرد؟
تنها با سوال كردن ميتوان كيفيت يك زندگي را ارزيابي نمود «من دريافتهام كه تفكر چيزي جز مراحل پرسش و پاسخ از خويش نيست »سوالاتي كه در ذهن خود مطرح ميكنيد تعيين كنندهي چيزي است كه بر آن تمركز ميكنيد.
به عنوان مثال شما از خود ميپرسيد: چرا تمام اتفاقات بد براي من رخ ميدهد؟ و چون مغز مانند يك كامپيوتر بايد حتماًبه شما جواب بدهد و از طرفي اين يك پرسش حقيقي نيست، مغز پاسخي واهي مييابد و آن اين است «چون من بد شانس هستم »اين گونه سوالات به مغز يك پيش زمينهي منفي داده و تمام اتفاقات ناگوار گذشته را به ياد ميآورد .
اگر عادت كنيد همواره سوالات منفي و بدون جواب منطقي را از مغز بكنيد، احساس روزمرهتان هميشه ناخوشايند و منفي خواهد بود تا زماني كه به اين شكل سوال ميكنيد جوابي از همين جنس هم خواهيد گرفت.
هر چه بر آن تمركز كنيد همان را خواهيد يافت
من به سوالاتي كه با (چرا) آغاز ميشوند سولات بيانتها نام دادهام مسلماً مغز براي چنين پرسشهايي پاسخ دقيقي نخواهد يافت بجاي اينكه از خود بپرسيد «چرا نميتوانم از شر اين اضافه وزن لعنتي خلاص شوم »بپرسيد «چطور ميتوانم هر چه زودتر لاغر شوم تا از تناسب اندامم لذت ببرم؟»به جاي اينكه بگوئيد «خداونداچرا چنين بلائي به سر من آمد؟»بپرسيد چگونه ميتوانم از توانائيم استفاده كنم و به خود و ديگران كمك كنم» مغزتان را وادار كنيد بجاي تمركز بر «ناتواني موجود» بر «تواناييهاي عظيمي »كه در وجود شما نهفته است متمركز شود تا بتوانيد «معجزه»بيافرينيد.
مشكلات را شكلات كنيد
همهي ما اين عبارت را شنيدهايم روزي به عقب نگاه ميكنيد و به آنچه قبلاًگريهدار بود ميخنديد
اين امر واقعاً صحت دارد پس چرا نبايد هم اكنون به آن بخنديم؟ مهم نيست زندگي شما تا چه اندازه بد و ناگوار به نظر ميرسد. مسلماًدر زندگيتان چيزهايي هستند كه فوق العاده و شادي آفرينند. پس با تفكر راجع به آن ميتوانيد به احساسي خوشايند و فوقالعاده دست يابيد پس بياييد «م»مشكلات را برداريم و آنها را به «شكلات» تبديل كنيم. بخنديم و از زندگي لذت ببريم .
بهترين معلمان و پيشكسوتان علم و دين هيچ گاه موعظه نميكردند، بلكه سوال ميكردند و با ديگران در پاسخ آن سهم ميشدند و آنها را وا ميداشتند كه خودشان از آنچه در درونشان دارند استفاده كنند و به پاسخ برسند.
جان اف كندي ميگفت: نپرسيد كشورتان براي شما چه كرده است بپرسيد شما براي كشورتان چه كردهايد؟ او ميخواست جوانان اين كشور،از نيروي خود براي تو.سعهي كشور بهرهگيرند آقاي هايدل برگ، مبدع فيزيك كوآنتوم گفته است:
«طبيعت،قفل رازهاي خود را تنها براي كساني ميگشايد كه از او سوال كنند»
تمرين امروز:
دفترچهي موفقيت خود را باز كنيد. پنج سوال قدرت بخش در آن بنويسيد و هر روز صبح پس از برخاستن از خواب آنها را مرور كنيد سعي كنيد اين روش را به صورت عادتي براي خود دراوريد عادتي كه ميتواند سيستم عصبي شما را شرطي سازد سوالاتي كه در دفتر چه ي خود مينويسيد ميتوانند چنين باشند «هم اكنون در زندگيام از چه چيزي بسيار خوشحالم؟» اگر پاسخ ميدهيد «هيچ چيز» پرسش را اين گونه مطرح نماييد:«اگر ميتوانستم خوشحال شوم،از چه چيزي خوشحال ميشدم؟ «اين را بارها از خود بپرسيد »
چه چيزي مرا هيجان زده ميكند؟
به چه چيزي در وجودم افتخار ميكنم؟
چه كسي بيش از همه شما را دوست دارد؟
شما چه كسي را بيش از ديگران دوست داريد؟ فقط نگوئيد پدرم، مادرم، همسرم، فرزندم، و…بيشتر در مورد احساس خود اجازه دهيد كه طعم عشق را بچشيد بگذاريد اين احساس وجود شما را به لرزه اندازد.