موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز هجدهم
روز هیجدهم: روابط موفق
مردم اغلب از من ميپرسند: «چطور توانسته ايد اين قدر موفق باشيد؟»و من همواره پاسخ ميدهم: «ميدانيد، من از يك امتياز بسيار مهم برخوردارم بالا بودن كيفيت زندگي من به دليل رابطه ي فوق العاده اي است كه با ديگران دارم. هر چه در زندگي دارم مديون رابطه ي متقابل با افرادي است كه براستي براي من اهميت دارند» (از زماني كه با «بكي» ازدواج كرده ا م او توانسته است براستي مرا تغيير دهد. او قدرت و نيروي زندگي من است. من هميشه به دنبال راههايي بودم كه مرا براي رسيدن به موفقيت ياري كند، اما ازدواج با «بكي »قدرتمندترين ابزارم براي رسيدن به موفقيت شد. زندگي با او بالاترين سطح خوشي را كه ميتوانستم تصور كنم در زندگي ام به وجود آورد)تصور ميكنم هر يك از ما انسانها شايستگي آنرا دارد كه از يك ازدواج موفق و رابطهاي باور نكردني لذت ببرد. نميدانم شما اكنون مجرديد، ازدواج كردهايد، فرد خاصي را براي ازدواج در نظر داريد يا خير. شايد با خواندن مطالب امروز بتوانيد موانعي را كه بر سر راه نزديكي و عشق واقعي شما و همسرتان وجود دارد برطرف كنيد.
داشتن رابطه اي قشنگ با همسرتان
به خاطر داشته باشيد اگر ميخواهيد با همسرتان رابطهي قشنگي داشته باشيد، بايد خود را تغيير دهيد نه همسر يا شرايط زندگي خود را، در غير اين صورت رابطهي شما به معضلي فرساينده تبديل خواهد شد كه هر دوي شما را پير و خسته ميكند. براي ايجاد رابطهي زيبا و قشنگ با همسرتان بايد قوانين ذيل را بشناسيد و بكار بريد:
1-(گر ميخواهيد رابطهي نزديكي با همسر خود داشته باشيد، بجاي اينكه ازدواج كنيد چون مي خواهيد فايده اي نصيبتان شود ،ازدواج كنيد تا به ديگري فايدهاي برسانيد. )
نگاهتان را به زندگي مشترك تغيير دهيد. از خود بپرسيد چگونه ميتوانم به كسي كه دوستش دارم بيشتر محبت كنم؟ چطور ميتوانم به او شادي، عشق و لذت بيشتري ببخشم؟ با چنين روشي، همسرتان نيز همواره سعي ميكند همين رفتار را با شما داشته باشد. حتي اگر از آنچه ميدهيد يك چهارم آن به شما برگردد، سرمايه گذاري كوچكي انجام دادهايد كه سود آن بيكران خواهد بود.
2-راستي چرا كمتر كسي است كه پس از ازدواج رابطهاي دوست داشتني با همسرش داشته باشد؟ شكل رابطهي ما با هر كس مطابق احساسي است كه نسبت به او داريم خوب فكر كنيد، آيا به خاطر داريد چگونه عاشق شديد؟ ناگهان جذابيتي باور كردني و نفس گير در آن فرد حس كرديد. كاملاً مجذوب او شديد و هيجان تمام وجود شما را در برگرفت. بي هيچ دليل خاصي خوشحال بوديد و در اطراف خود همه چيز را قشنگ و دوست داشتني مييافتيد. زير لب ترانههاي عاشقانه زمزمه ميكرديد و هر لحظه در پي فرصتي بوديد تا به ديدار او برويد هر چيزي كه ميگفت قشنگ بودو هر چه ميكرد شما را به هيجان وا ميداشت؛ اما اكنون با گذشت تنها چند سال، اين رابطهي باور كردني تغيير كرده است.
احساس هيجانتان بتدريج كاهش يافته است. و طرف مقابلتان ديگر چندان جذاب و خوشايند به نظر نميرسد اما چرا؟ در زندگي قانوني وجود دارد بنام «قانون عادت »اغلب مردم به اين قانون توجهي نميكنند زيرا موجب ميشود احساس گناه كنند اما اين قانون حقيقت دارد (بر اساس اين قانون هر چيزي كه مدتها با شما باشد بتدريج به فراموشي سپرده ميشود و متأسفانه اين قانون بزرگترين قاتل عشق است )
در ابتدا و قبل از ازدواج همه چيز عالي است. احتمالاً يكديگر را در يك مكان زيبا ميبينيد در حاليكه هيچ مشكلي نداريد و سپس به خانه و نزد خانوادهي خود باز ميگرديد. در حاليكه بعد از ازدواج همه چيز تغيير ميكند: احتمالاً براي پرداخت هزينههاي فراوان بايد بيشتر از پيش كار كنيد و زماني كه كاملاًخستهايد نزد همسرتان هستيد؛ شايد دور شدن از پدر و مادرتان بسيار ناراحت كننده است و اين حس ناخوشايند قوي را در حضور همسرتان احساس ميكنيد .طولي نمي كشد كه احساس هاي منفي با حضور همسرتان در ذهن شما عجين ميگردد .شما همچنان عاشق همسر خود هستيد اما بودن با او براي شما احساس ناخوشايندي را تداعي ميكند. اين قانون مغز است همزمان با درك يك حس، مغز آنرا با حالت يا موقعيتي كه در آن قرار داريد مرتبط ميسازد. درست يا غلط، به هر حال اين گونه است.
گاهي زن و شوهر مشغول مشاجره ميشوند، مشاجره لحظه به لحظه شديدتر ميشود و احساس ناراحتي اوج ميگيرد و به يك مبارزهي واقعي تبديل ميشود هر چه بحث داغتر ميشود بيشتر تمايل داريد در اين مبارزه پيروز شويد به همين دليل ممكن است سخناني بگوييد يا كارهايي انجام دهيد كه بعداًشما را بسيار پشيمان كند. و اما انچه نبايد رخ دهد، رخ داده است. اين حلقههاي ارتباطي با تكرار، مرتب محكمتر و محكمتر ميشوند و پس از مدتي حتي ديدن همسرتان نيز در شما احساس عصبانيت به وجود ميآورد اين موقعيت همان «آستانه» است در اين شرايط مغز ميگويد جدايي ناراحت كننده است، اما به هر حال از احساس فشاري كه اكنون تحمل ميكنم راحتتر خواهد بود و اين پايان زندگي مشترك است. چگونه ميتوان مانع اين امر شد؟
الف-از قدرت احساس خود اگاه باشيد. بدانيد هر گاه احساس عصبانيت شديد و ناراحتي ميكنيد، هر چه در اطرافتان رخ دهد، در ذهنتان به اين احساس مرتبط ميگردد بنابر اين زماني كه چنين احساسهايي داريد از ديدار و صحبت با همسرتان خودداري كنيد. زيرا در غير اين صورت چه بخواهيد و چه نخواهيد اين حلقهي ارتباطي در ذهن شما نقش خواهد بست.
ب-اگر با همسرتان شروع به مشاجره ميكنيد، اجازه ندهيد اين مشاجره با عصبانيت شديد و توهين خاتمه يابد زيرا در غير اين صورت براي هميشه بحث بر سر مسئلهاي با همسرتان را در ذهن خود با عصبانيت مرتبط ساختهايد و در آينده هر بحث كوچكي به مشاجرهاي شديد و توهين منجر خواهد شد. (بهترين راه مشاجره آن است كه حرفهاي خود را قاطع، منطقي و كوتاه بزنيد و سپس به بحث خاتمه دهيد. زماني كه بحث كش بيايد، عصبانيت لحظه به لحظه شديدتر ميشود؛به طوري كه ممكن است كنترل خود را از دست بدهيد و چيزهايي بگوييد و كارهاي بيارزشي انجام دهيد كه بعداً اسباب پشيمانيتان شود)
ج-اما اگر در ميان مشاجرهاي شديد گرفتار شويد چه بايد بكنيد؟
بالا گرفتن بحث و شروع مشاجره ناشي از وجود الگوهاي غلط قبلي در ذهن شماست، پس اين الگوها را بشكنيد. من و همسرم «بكي» يكديگر را خيلي دوست داريم، اما مهم نيست كه دو نفر چقدر به يكديگر علاقه داشته باشند، زماني را خواهد رسيد كه پي ميبريد هر يك عقايد گوناگوني داريد و به شيوهاي متفاوت به مسائل نگاه ميكنيد. ممكن است هر دو ارزشهاي مشابهي داشته باشيد، اما مسلماً از قوانين متفاوتي براي عملي ساختن ارزشهايتان بهره ميگيريد.
اغلب زوجها پس از اينكه به چنين نتيجهاي ميرسند تقريباً هميشه درگير مشاجرات طولاني و بيپايان ميشوند، به طوري كه هر دو از فرط عصبانيت ديوانه ميگردند. اما راه حل اين است كه نگذاريم اين مشاجرات بيش از اندازه كش بيايد. يكي از شما دو نفر بايد پس از يكي دو دقيقه حالت ديگري را تغيير دهد.
(يكي از بهترين راهها براي پايان دادن به يك دعواي خانوادگي اين است كه به سوي شخص مقابل برويد و در گوشش چيزي زمزمه كنيم. نميدانم چه بايد بگوييد اما مطمئنم اگر كسي در گوش شما زمزمه كند مسلماً احساستان را تغيير ميدهد )
اگر ميخواهيد ارتباط تان با همسرتان دائمي و خوشايند باشد بايد نحوهي تغيير حالت او را كشف كنيد. چه چيزي همسرتان را به خنده مياندازد؟چه كاري موجب هيجان همسرتان ميگردد؟ اگر بتوانيد هر بار هنگام شروع مشاجره الگوهاي غلط قبلي را مخدوش كنيد، اين الگو بتدريج شكسته ميشود و ديگر حتي به ميل خود نيز قادر نخواهيد بود بر سر موضوعي با هم به مشاجره بپردازيد.
4-اغلب مردم زماني كه متوجه ميشوند با همسر خود مشكل دارند چه ميكنند؟ عصباني ميشوند، ناراحت ميگردند، آنچه را بايد انجام دهند ديگر انجام نميدهند و تمام مسائل منفي دنيا را به همسرشان مربوط ميدانند.
بياموزيد ابتدا با خودتان كنار بياييد. مهم نيست با چه كسي ازدواج كردهايد، آنچه روابط شما را دچار مشكل ميسازد عدم موفقيت شما در راهبرد عشق است. هر كس در اين جهان داراي نكات مثبت و بينظيري است كه موجب ميشود ديگران به او گرايش و علاقه پيدا كنند. ابتداي آشنايي خود و همسرتان را به ياد آوريد! مسلماً احساس قوي و باور نكردني عشق را با تمام وجود حس ميكرديد، اما اكنون چطور؟ مسلماً باز هم همسرتان را دوست داريد اما آيا هنوز هم همان تمركز اوليه را به نكات مثبت شخصيت او حفظ كردهايد؟ پاسخ اغلب افراد منفي است.
راهبردهاي ابراز عشق
3روش كلي براي ابراز حس عشق وجود دارد:
(1-برخي براي احساس عميق عشق نياز دارند تا اظهار عشق شما را بشنوند )بايد به آنها بگوييد كه من دوستت دارم، عاشق تو هستم و ميپرستمت. صدا و سخن گفتن با لحن خاص در احساس آنها بسيار موثر است، و تا زماني كه عشق خود را برايشان بيان نكنيد هيچ روش ديگري در نظرشان اهميت ندارد.
(2-عدهاي بايد عشق را ببينند )خريدن گل، هديه، بردنشان به مكانهاي زيبا و نگاههاي عاشقانه. شنيدن جملهي دوستت دارم براي انها چندان جذاب نيست اما يك نگاه عاشقانه به آنها احساس عميق دوست داشته شدن خواهد بخشيد.
3-اما ممكن است همسر شما از ان دسته كساني باشد كه تا او را به شيوههاي خاص لمس نكنيد به هيچ وجه متوجه عشق شما نشود )شايد حس كند كه شما به او نزديك هستيد اما عشق را فقط با لمس درك خواهد كرد.
روشهاي خاص همسرتان را بشناسيد و از آنها براي زيبايي رابطهتان بهره ببريد با روش خودش به او محبت كنيد نه با شيوهي خودتان، زيرا در اين صورت مسلماً همسرتان از محبت شما هيچ سودي نخواهد برد.
مثال:اگر در وضعيتي قرار داشته باشيد كه راهبرد عشق شما سمعي است ولي همسرتان تنها در صورتي كه او را لمس كنيد عشق شما را حس ميكند، چه خواهد شد؟ شما ميگوييد «من عاشق تو هستم »اما اين شخص نياز دارد تا او را به شيوهي خاص لمس كنيد و تنها در اين صورت است كه هيجان عشق را درك ميكند. تصور كنيد همسرتان مردي است كه راهبرد لمسي دارد او پس از يك روز خسته كننده به خانه ميآيد از شما چه انتظاري دارد؟ فقط ميخواهد او را در آغوش بگيريد.
«سلام عزيزم »شما هيچ واكنشي نشان نميدهيد، پس جلو ميآيد و شما را به شيوهاي كه خود دوست دارد بغل ميكند. اما راهبرد عشق شما سمعي است، در نتيجه به جاي اينكه عشق را حس كنيد عصباني ميشويد. «چه كار ميكني؟ بگذار بروم. خيال ميكني من يك تكه گوشت هستم»عدم شناخت راهبرد همسرتان براي هر دو شكست بزرگي به ارمغان خواهد آورد.
اما راه كشف راهبرد همسرتان اين است كه از او بخواهيد زماني را به خاطر آورد كه احساس كرده است او را بسيار دوست داريد. پس از او بپرسيد. آيا در آن لحظه من به تو گفتم كه عاشقت هستم؟ آيا با لحن خاص گفتم؟ يا بپرسيد آيا در آن هنگام براي تو چيزي خريده بودم؟ يا به مكان خاصي رفته بوديم؟ و….. پس به اين مسئله پي ميبريد كه كدام يك از سه روش اصلي در مورد همسرتان صادق است و يا دست كم كدام يك در همسرتان قويتر است. به خاطر داشته باشيد از همسرتان سوال نكنيد كدام يك از اين روشها را ميپسندد زيرا همه اين سه روش را دوست دارند روش همان بود كه گفته شد. پس از مدتي از اين بازي لذت خواهيد برد زيرا با شناخت راهبرد همسرتان، هر زمان كه بخواهيد عميقترين حس عشق را در او به وجود خواهيد آورد بازي هيجان انگيزي است. نكته بعدي كه براي داشتن رابطهي موفق لازم است بدانيد برطرف كردن يكنواختي زندگي است. در آغاز ارتباط تان زماني كه به شدت مجذوب يكديگر بوديد همواره خوب لباس ميپوشيديد، به ظاهر خود اهميت ميداديد و مرتب براي گردش يا خوردن غذا به بيرون از خانه ميرفتيد. اگر خواهان رابطهي دلپذير و موفقيت بار با همسرتان هستيد، بايد مرتب همين رفتارها را تكرار كنيد.
(به عشق عادت نكنيد، با عشق زندگي كنيد)
از عشق استفاده كنيد.
از عشق استفاده كنيد زيرا از هر چه استفاده نكنيد آن را از دست خواهيد داد. خود را به سطح همان اشتياق اوليه برسانيد. چگونه؟ هر روز زماني صرف كنيد تا به چهرهي همسرتان خوب نگاه كنيد. در اين لحظه ذرهاي به فكر گرفتاري نباشيد؛ در طي روز فرصت كافي براي انجام كارها و فكر كردن دربارهِ مشكلاتتان را خواهيد داشت! در اين چند لحظه فقط به همسرتان نگاه كنيد و خاطرات خوش خود را بياد آوريد. اگر در چرخهي عشق و هيجان قرار گيريد هر روز بيش از روز پيش لذت با هم بودن را حس ميكنيد. براي قرار گرفتن در اين چرخه بايد هر روز خود را برنامه ريزي كنيد. طولي نميكشد كه هر زمان يكديگر را ميبينيد تمام خستگي روزانه را فراموش خواهيد كرد و حس عالي خواهيد داشت.
رمز كار، خلق لحظاتي است كه هر دو بتوانيد عشق را به وضوح حس كنيد و اين كار را هر روز انجام دهيد.
من و بكي حتماً در طول هفته زماني را براي با هم بودن و انجام كارهاي مورد علاقهي هر دويمان كنار ميگذاريم. با يكديگر به ساحل ميرويم، ميدويم، نيمه شب در زير نور ماه قدم ميزنيم و … چرا عشق را در خود زنده نگه نداريم؟
از دام الگوهاي موجود در ذهنتان بگريزيد. نگوييد اول تو قدم جلو بگذار تا من هم براي ابراز محبت ترغيب شوم. چنين رابطهاي هيچگاه شكل نخواهد گرفت. هيچ راهي جز جلو رفتن وجود ندارد.
پس براي احياي رابطه ي خود با همسرتان:
1-ارزش خلق خوشحالي و هيجان را بدانيد. عشق را با همسرتان شريك شويد. هر مرد يا زني يك جزيرهي تنها نيست. هر چه بيشتر سهيم شويدبيشتر بهره ميبريد
2-در دفترچهي موفقيت خود دقيقاً انچه را از ارتباط تان با همسرتان انتظار داريد يادداشت كنيد، حتي اگر هنوز مجرديد. مرد يا زن روياي شما كيست؟ چگونه ميتوانيداو را جلب كنيد؟ من قبل از ازدواجم پنج صفحه دراين باره نوشته بودم و تمام خصوصيات همسرم را از نظر فكري، احساسي، اجتماعي، فيزيكي-روحي و معنوي شناختم. شما هم امتحان كنيد…..