موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز بیستم

روز بیستم (روز آخر):موفقيت جاودان

به روز آخر رسيدهايم. واقعاً عالي عمل كرديد و من بسيار هيجان زده شدهام. ميدانيد شما كاري را انجام دادهايد كه كمتر كسي در اين دنيا از عهده آن بر ميآيد. من به شما افتخار ميكنم. خوب فكر كنيد. ميدانيد چند نفر در اين دنيا هستند كه حقيقتاً ميخواهند زندگيشان تغيير كند اما هيچ كاري براي تغيير دادنش انجام نميدهند! اغلب مردم تمايلي به تلاش ندارند، پاداش ميخواهند اما بدون زحمت و فعاليت. اما همهي ما اكنون ميدانيم كه موفقيت بدون تلاش امكان پذير نيست. هيچ غذايي مجاني نيست.
برنامههاي كوتاه مدت و موقتي شيوه و الگوي افراد موفق نيست آنچه آموختيد تنها براي 20روز كار برد ندارد، براي رشد بايد آنها را ادامه دهيد.

مهارت يافتن در موفقيت

هر آموزش جديدي نياز به تمرين دارد. به يك بار خواندن اين مباحث بسنده نكنيد، بارها و بارها بخوانيد و بارها توصيههايش را تمرين كنيد. زيرا بايد در انجام آنها مهارت يابيد.

با بدست آوردن مهارت، بردبار نيز خواهيد شد. اكنون به خوبي ميدانيد چگونه بايد زندگي خود را تغيير دهيد چرا كه تكنولوژي به دست آوردن قدرت دروني را آموخته ايد.

كليد در دستان شماست اما براي باز كردن قفل موفقيت لازم است استفاده از آنرا تمرين كنيد. مباحث موفقيت را از ابتدا شروع كنيد. به خاطر داشته باشيد كه تكرار مادر هر مهارت است.

براي هر مشكلي كه ممكن است با آن مواجه شويد مسائل مالي،احساسي يا خانوادگي راه حلي در اين مباحث موجود است پس منتظر نمانيد. ميتوانيد به سرعت مشكل خود را برطرف سازيد.

روشهاي موفق زيستن

طي روزهاي آينده ميخواهم اين فعاليتها را دنبال كنيد.

1-ميدانم كه انسان جايز الخطاست احتمالاً در طي برنامههاي دورهي ما، تمرينهايي وجود داشتهاند كه شما به هر دليل آنها را پيگيري نكردهايد. از شما ميخواهم تمرينهاي خود را دوره كنيد و ببينيد آيا تمريني بوده است كه آنرا انجام نداده و يا سرسري گذشته باشيد؟ دوباره آنرا انجام دهيد تا از فوايد آن بهره ببريد.

2-به محض اينكه دورهي بيست روزه به پايان رسيد بار ديگر به تنظيم اهداف خود بپردازيد. چهار هدف اصلي خود را مشخص كنيد و دلايل رسيدن به آنها را در چند سطر، در دفترچهي موفقيت خود بنويسيد.

بنويسيد كه اگر به اين اهداف برسيد يا نرسيد چه اتفاقي رخ خواهد داد ؟سپس با شرح جزئيات، راه حلها و برنامههايي را كه جهت رسيدن به اين اهداف در نظر داريد يادداشت نماييد.

3-ميخواهم براي رسيدن به اهداف خود تعلل نكنيد. در طي چها روز آينده براي دست يافتن به اهدافتان تلاش كنيد. همين امروز شروع كنيد اين كار را به فردا موكول نكنيد؛ حتي اگر يك تماس تلفني باشد.

در طي چهار روز آينده بيش از تمام روزهاي اين برنامه بيست روزه دربارهي اهداف و كارهايي كه ميتوانيد براي رسيدن به آن انجام دهيد فكر كنيد و هر روز، قدمي براي نزديك شدن به آن برداريد.

4-دست كم ده روز ديگر به طرح سوالات صبحگاهي خود ادامه دهيد. هر روز صبح، هنگامي كه از خواب بيدار ميشويد از خود سه، چهار يا پنج سوال بكنيد كه به راستي شما را در موقعيت فكري مثبت و قدرتمندي قرار دهد. بايد آنقدر به اين كار ادامه دهيد تا برايتان به صورت عادت درآيد.

به زودي به محض اينكه از خواب بيدار شويد، مغزتان به شما ميگويد: «خدايا امروز چه روز خوشايندي در انتظار من است؟ چه كاري ميتوانم بكنم كه امروز بيشتر از روز پيش خوشحال باشم؟امروز به چه چيزي از زندگي ام افتخار كنم؟
از چه چيزي خشنود هستم؟ عاشق چه كساني هستم؟ و چه كساني را دوست دارم؟» اگر اين سوالات را مرتب طرح كنيد پاسخهايي عالي خواهيد شنيد واحساس فوق العادهاي خواهيد داشت. هر چه در زندگيتان اتفاق ميافتد خوشايند و دلپذير خواهد بود چون احساس شما آنرا تعيين كرده است.

5-ميخواهم از زندگي لذت ببريد، پس در ذهن تصاويري بسازيد و تغييري را كه در اين برنامه در خود ايجاد كردهايد به چشم ببينيد. به عبارت ديگر نه تنها بايد هر روز به فكر پيشرفت باشيد، بلكه آينده و رشد خود را نيز هر روز تجسم كنيد. آنچه هر روز برايتان رخ ميدهد دردفترچهي خود بنويسيد: امروز چه چيزي ياد گرفتهايد؟ چه چيزي كشف كرده ايد؟ …… من هر چه را ياد ميگيرم بيدرنگ يادداشت ميكنم و نميگذارم از ذهنم ناپديد شود. اگر فيلمي ميبينم نكات مثبت و سودمند آنرا يادداشت ميكنم. من جايي براي نگهداري و حفظ اين عقايد و نظريات دارم و به آن نام «دفترچه ي زندگي بهتر» داده ام.

زندگي ارزش ثبت كردن را دارد. اين دفترچه ها مسير رشد شما را مشخص خواهند كرد. حتي ميتوانيد به فرزندانتان هديه دهيد. تا آنها از تجاربتان براي بهبود بخشيدن به زندگي خويش استفاده كنند آنها ميتوانند بدين طريق با شما رابطهاي نزديك برقرار كنند؛ حتي اگر در اين دنيا نباشيد.

6-بايد هر روز چيز تازهاي ياد بگيريد و هر روز بر اساس آنچه ميآموزيد روشهاي نويي براي بهتر زندگي كردن ابداع كنيد. زندگي خود را جاودانه و به ياد ماندني سازيد.

7-به خاطر داشته باشيد قادريد هر مشكلي در زندگي را فوراً حل كنيد. چهار مرحله زير را كه قبلاً آموختهايد اجرا كنيد:

الف-تصميم بگيريد: آنچه واقعاً ميخواهيد چيست؟ در مشكلات غرق نگرديد و فكر خود را تنها به راه حلها متمركز كنيد.

ب-برنامه ريزي كنيد: بهترين راه، يافتن يك الگوي مناسب است. كساني را كه قبلاً نتيجه گرفتهاند بيابيد و از آنها بپرسيد چه كردهاند.
ج-منتظر نمانيد، عمل كنيد: به خاطر بسپاريد كه تنها با تصميم گيري هيچ كاري صورت نميگيرد. بلكه بايد براي رسيدن به هدف وارد عمل شويد و حركت كنيد؛ منتظر روز خاصي نباشيد.

د-انعطاف پذير باشيد: به يك شيوهي خاص اكتفا نكنيد، هرگاه احساس كرديد روشتان كار ساز نيست شيوهي خود را تغيير دهيد.

8-اگر ميخواهيد در زندگي كردن مهارت يابيد بايد به چند نكتهي كليدي توجه كنيد:

احساس و فكر خود را كنترل كنيد. خوشحالي در گروي توانايي كنترل احساساتتان است رضايت از زندگي براي هيچ كس با افزودن مال و دارايي، توانايي يا روابط گوناگون حاصل نميشود. هر كس پس از رسيدن به يك موفقيت، معيار جديدي براي ارزيابي خود مييابد و باز هم از زندگي راضي نيست مهم نيست در زندگي چه اتفاقي رخ ميدهد، شماييد كه تصميم ميگيريد چه احساسي داشته باشيد.
شما اكنون انواع شيوههاي كنترل احساس چون تغيير حالات جسم، نحوه ي تنفس، حالات چهره، شكل حركت، تمركز فكري و طرح سوالات موثر را آموخته ايد. پس شكي نيست كه ميتوانيد به راحتي احساسي را كه مايليد در خود ايجاد كنيد. اگر اين طور نيست دوباره مباحث قبل را مطالعه كنيد.

9-براي اينكه بتوانيد تغييري را به وجود آوريد نيازمند دلايلي محكم و قانع كننده هستيد. براي اينكه آموختههاي خود را هر روز به كار گيريد بايد دلايلي براي اين كار داشته باشيد، در غير اين صورت براي انجام برنامههايتان بايد خود را مجبور كنيد. بايد بدانيد به چه دليلي ميخواهيد به چنين هدفي برسيد. دلايل قانع كنندهاي كه موجب شود هر روز قدمي براي رسيدن به اين اهداف برداريد.
10-هدف شما در زندگي چيست؟ به دنبال چه چيزي هستيد؟ چه چيزي باعث بروز حالات مختلف شماست؟ اگر هر روز قبل از آغاز فعاليت روزانه، اين سوالات را از خود بكنيد، پيش از آنكه با مشكلي رو به رو شويد پاسخ و راه حل آنرا ميدانيد. اگر روشي غير از اين داشته باشيد در مسابقهي زندگي عقب خواهيد ماند. بايد چالشها و مبارزات زندگي را بپذيريد و از قبل الگويي براي رويارويي با آنها داشته باشيد. به عبارت ديگر، براي زندگي كردن بايد درسهايي را از قبل آموخته باشيد تا ناچار نشويد هنگام رو به رو شدن با بحران يا سختي آنها را ياد بگيريد. به چند مثال توجه كنيد:

الف- كساني در اطراف ما هستند كه خيلي دوستشان داريم و بالاخره روزي ميميرند حتي تصورش بسيار دلخراش است، اما بايد ياد بگيريد چگونه به مرگ نگاه كنيد. چه نكتهاي در مرگ هست كه خوشايند به نظر ميرسد؟ نترسيد، تفكر در اين باره احساس عطوفت شما را از بين نميبرد بلكه به شما كمك ميكند هنگامي كه عزيزي را از دست داديد به جاي رفتارهاي بيخردانه كه به شما و اطرافيانتان صدمه ميرساند، اندوه از دست دادن عزيزتان را با آرامش بيشتري تحمل كنيد.

ب- از قبل به چگونگي برقرار كردن رابطهي جنسي با همسرتان فكر كنيد. شما به هر حال بايد به اين مقوله رو به رو شويد؛ و اگر از قبل هيچ الگويي براي رفتار مناسب نداشته باشيد ممكن است كاري كنيد كه براي هميشه پشيمان شويد. زيرا گاهي به خاطر نداشتن رابطهي جنسي مناسب، بسياري از روابط خانوادگي از هم ميپاشد اين طور نيست؟

ج-بالاخره روزي پير ميشويد. از فكر كردن دربارهي دوران پيري نترسيد؛ اهدافي براي خود مشخص كنيد كه آن روزها را برايتان بسيار دلپذير و خوشايند سازد

د-اگر تاجريد، اين حقيقت را بپذيريد كه ممكن است روزي همهي دارايي خود را از دست بدهيد، پس از قبل اين موقعيت را تجسم كنيد و راه حلهايي براي خارج شدن از اين مخمصه بيابيد.

اين منفي بافي نيست، زيركي است. هيچ وقت انتظار رسيدن بدترينها را نداشته باشيد. اما براي وقوع آن آماده شويد و از قبل براي حل مشكلات برنامه داشته باشيد.

11-هر روز زندگي خود را بررسي كنيد. منظورم اين نيست كه هر لحظه با ترس از خود بپرسيد «اوه خدا جان آيا اين رفتارم درست بود؟ خداوندا آيا كار درستي ميكنم؟» شما طي شش ماه،يك يا دو سال آينده بايد به مقصدي برسيد، پس بايد هر روز مسير خود را كنترل كنيد، به بيراهه نرويد. از خود بپرسيد «هي من به كجا ميروم؟اهداف و ارزشهاي كنوني من چيستند؟ و مرا به كجا ميبرند؟ اگر در همين راه پيش روم، مقصد نهاييام كجا خواهد بود؟» اگر به اعمال روزانهي خود توجه نداشته باشيد، مسير و جهت حركت شما چنان بي سر و صدا تغيير خواهد كرد كه روزي ناگهان در مييابيد نه تنها در جايگاهي كه ميخواستيد نيستيد بلكه فرسنگها با آن فاصله داريد.

12-خوب فكر كنيد مهم نيست شما اكنون در زندگي به چه نتايجي دست يافتهايد معمولاً آنچه ما را خوشحال ميكند، آن چيزي نيست كه اكنون در اختيار داريم بلكه اهدافي است كه ميخواهيم در آينده به آنها دست يابيم. به همين دليل اغلب ما در زندگي احساس خوشي نميكنيم. چرا؟ چون از آنچه به دست آوردهايم راضي هستيم از دامي به نام موفقيت بهراسيد. اگر به اين موفقيت بسنده كنيد همين موفقيت برايتان دامي خواهد شد كه شما را در خود ميبلعد بهتر است براي ادامهي يك زندگي با نشاط همواره انگيزهاي براي حركت داشته باشيد شما شايستگي بيشتري داريد، خسته نشويد.

آخرين و مهمترين مطلب

سالها پيش دريافتم اگر آنچه را آموختهام يا كسب كردهام به ديگران ببخشم احساس فوق العادهاي خواهم داشت. ارزش بخشش، از خود پول بسيار بيشتر است. اگر طعم بخشش را بچشيد ديگر بدان معتاد خواهيد شد. هر چه بيشتر به ديگران كمك كنيد مايلايد بيشتر و بيشتر كار كنيد و پيشرفت نماييد زيرا اگر خود رشد نكنيد چيزي براي بخشيدن نخواهيد داشت.

اگر پول كافي داشته باشيد آنقدر كه بتوانيد بدون كار زياد بخوريد، بياشاميد، سيگار بكشيد و تا صبح جلوي تلويزيون بنشينيد مسلماً هيچ لذتي از زندگي نخواهيد برد زيرا به كسي جز خودتان فايدهاي نبخشيدهايد خوب به اطرافتان نگاه كنيد. افراد زيادي هستند كه با كمك شما زندگي آنها دگرگون ميگردد. «خانواده، دوستان، همكاران و… »

شايد هيچ كدام از كساني كه مرتب به آنها ميبخشيد هيچ وقت هديهاي به شما ندهند، اما شما روزي بهترين هديه را دريافت خواهيد كرد؛ همان احساس فوق العاده اي كه در آخرين دقايق زندگيتان حس ميكنيد. شما با آرامشي باور نكردني از اين دنيا خواهيد رفت و اين بهترين انگيزه و تحسين براي بخشش است نگذاريد آنچه به دست ميآوريد بر قصهي زندگيتان «نقطه پايان»باشد. زندگي هيچ كس حتي با مرگ او پايان نمييابد. )

ميخواهم از اينكه درطي بيست روز اين برنامه را پي گيري كرديد از شما تشكر كنم اما ميخواهم بدانيد دوستي من و شما پايان نيافته است، من منتظر شما خواهم ماند. هر وقت بخواهيد ميتوانيد مرا از قفسه برداريد و اجازه دهيد من دوباره مربي و راهنماي شما باشم از اين كه توانستم عقايدي كه زندگيام را دگرگون كرده است با شما شريك شوم، احساس فوق العادهاي دارم. با به پايان بردن اين مطالب و عمل به آن هديهاي به من داديد و من بابت اين هديه تا آخر عمر از شما متشكرم. اميدوارم روزي شما را از نزديك ببينم و از موفقيتهاي شما با خبر شوم.

موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز نوزدهم

روز نوزدهم: رویارویی با مشکلات

امروز روز نوزدهم است، تقريباً انتهاي برنامه،و ميخواهيم بياموزيم كه چگونه مشكلات را به سرعت و قاطعانه حل كنيم. مهم نيست تا چه اندازه قوي باشيد، تا چه حد مهارت داشته باشيد، توانايي شما در چه حدي باشد، ميزان تحصيلاتتان چقدر بالاست، زندگيتان چقدر عالي است و يا تا چه حد از امكانات مالي برخورداريد. به هر حال همهي ما در جريان زندگي مرتب با مشكلات گوناگوني روبه رو خواهيم بود.

(مشكل بخشي از زندگي است، بخشي از زندگي كه به ما اجازهي رشد و پيشرفت ميدهد تنها با حل مشكلات است كه ميتوانيم به ماهيت وجودي خويش پي ببريم. بدون مشكل، زندگيمان خسته كننده خواهد بود. )

امروز خواهيم آموخت كه چگونه ميتوان با موانعي روبه رو شد كه انتظار نداريم بر سر راه موفقيتمان سبز شوند؟ در واقع آنچه مشكلات بزرگ را مي آفريند همان مشكلات كوچكي هستند كه شما را در خود غرق كردهاند. اگر به جاي يافتن راه حل در خود مشكل غرق شويد هيچ راه نجاتي نخواهيد يافت. نيازي نيست راجع به اين فكر كنيد كه چرا چنين مشكلي رخ داده است. اين كار هيچ كمكي به شما نخواهد كرد. بهتر است باور كنيد كه اكنون مبارزهاي در پيش رو داريد و بايد بدانيد چگونه مبارزه كنيد تا پيروز ميدان باشيد. (بياموزيد تنها بيست درصد از زمان خويش را صرف خود مشكل كنيد و باقي آن را براي يافتن راه حل بگذاريد)

يافتن راه حل مناسب

ميتوانيد با يافتن الگوهاي مناسب، مشكل خود را سريعتر و راحتتر حل كنيد. اگر من مشكلي داشته باشم، اولين كاري كه ميكنم اين است كه از خود بپرسم چگونه ميتوان با اين مشكل كنار آمد؟ سريع ترين روش براي حل آن كدام است؟ چگونه ميتوانم از اين مشكل چيزي بياموزم؟ به خاطر داشته باشيد مغز شما قادر به يافتن هر پاسخي است و در برابر هر مشكلي پيروز خواهد شد به شرط آنكه از آن سوالات مناسبي بكنيد.

گر چه زندگي هر فردي مختص خود اوست و سرنوشت هر انساني در اين جهان بينظير است، معضلاتي كه در زندگي، روابط زناشويي، تجارت، دوستي، همسرداري، فرزنداري، اقتصاد و كنترل جسم بر سر راه انسانهاست، مشترك است و راه حل مشابهي دارد؛ بنابر اين يافتن الگو حل مشكل را آسان و سريع ميكند. انچه اغلب افراد را از حل مشكلاتشان باز ميدارد، احساسي ا ست كه هنگام حل مشكل خود دچارش هستند. حس نا اميدي موجب ميشود فرد در خود غرق شود و نتواند هيچ راه حلي بينديشد. اگر در اين دام گرفتار شويد توانايي ذاتي حل مشكلات از شما سلب خواهد شد. اما چگونه ميتوان از اين دام گريخت؟
به دو نكته خوب توجه كنيد:

الف-بياموزيد در فكر خود ناراحتي بسيار را با فكر مداوم راجع به چگونگي به وجود آمدن مشكلات مربوط سازيد به مغزتان بياموزيد كه تفكر مداوم دربارهي خود مشكل بسيار دردناكتر از روبه رو شدن با مشكلات است.

ب-اگر به مغز آگاهي دهيد، خود، راه حل مشكل را برايتان مييابد. به همين دليل به مغز بياموزيد حل مشكلات به معناي دست يافتن به خوشي است و اين نكته براستي حقيقت دارد.

(خوب دربارهي گذشتهي خود فكر كنيد. بزرگترين لذاتي كه در زندگي به دست آوردهايد به دليل حل مشكلاتي بوده است كه در ابتدا، حل آن دشوار و يا حتي غير ممكن به نظر ميرسيد )

كليدهاي طلايي حل مشكل

1-بر احساس خود مسلط باشيد. در نا اميدي و مرور مكرر خودِ مشكل غرق نشويد. قدرت خود را حفظ كنيد و اطمينان داشته باشيد نيروي شما برتر از هر مشكلي در جهان است. مهم نيست در چه موقعيتي قرار گرفتهايد يا همين مشكل تا چه حد دشوار به نظر ميرسد. به خاطر داشته باشيد اين تنها يك مسابقه است و شما قادريد شيوهاي براي حل مشكل خود بيابيد. فقط قرار است كارهايي را كه قبلاً آموخته ايد دوباره انجام دهيد تا پيروز شويد.

2-تمام توان فكري خود را براي يافتن راه حل بسيج كنيد. براي تمركز يافتن بهترين راه نوشتن است. به خاطر داشته باشيد تنها بيست درصد وقت خود را براي شرح و توصيف خود مشكل صرف كنيد و هشتاد درصد باقيمانده را به يافتن راه حل بپردازيد.
3-بهترين، موثرترين و سريعترين برنامه را جهت رفع مشكل خود انتخاب كنيد و در اسرع وقت آن را به اجرا بگذاريد منتظر نمانيد. زمان بهترين ابزار براي شماست. به محض اينكه راه حلي يافتيد دست به كار شويد.

4-به نتايج برنامهي خود توجه كنيد. ازآنچه انجام دادهايد چه حاصل شده است؟آيا به رفع مشكل نزديكتر ميشويد و يا خود را بيشتر به درد سر انداخته ايد؟

5-اگر آنچه انجام ميدهيد كار ساز نيست فوراً شيوهي خود را تغيير دهيد. از تغيير نهراسيد انعطاف پذيري در انجام روشهاي گوناگون به شما توانايي حل هر گونه مشكل را خواهد بخشيد به جاي بستن همهي درها، با روي باز با هر راه حل احتمالي برخورد كنيد. از خود بپرسيد « چه ميشود اگر اين راه را در پيش گيرم؟ اگر كاري را كه هرگز انجام ندادهام در پيش گيرم چه خواهد شد؟»شايد با پرداختن به راه حلهايي كه به نظرتان احمقانه ميرسد، دست كم احتمالات جديدي به ذهنتان خطور كند كه شانس و فرصت بيشتري در اختيارتان بگذارد.
6-به خاطر بسپاريد كه همواره در اطراف شما الگوهاي موفقي وجود دارد مسلماً افراد ديگري قبل از شما آن را پشت سر گذاشته اند.

نزد آنها برويد و پاسخهاي مورد نياز خود را بدون تجربههاي تلخ بگيريد.

7-هفتمين كليد طلايي براي حل مشكل اين است كه باور خود در مورد مشكل را تغيير دهيد.

اغلب مردم به مشكلات به چشم درگيريهاي فرسايندهاي نگاه ميكنند كه هر روز جسم و روح آنها را ميآزارد اما من هنگام برخورد با هر مشكلي آن را به چشم يك مسابقه ميبينم و من عاشق مسابقه دادن هستم در واقع دست و پنجه نرم كردن با مشكلات، تفريح بسيار خوبي است؛ درست مثل يك بازي است. فقط بايد مراقب راههايي كه ميرويم باشيم تا از دور بازي كنار نرويم. (بهتر است شما نيز مفهوم مشكل را در ذهن خود تغيير دهيد و بدانيد مشكلات دريچههايي به سوي رشد و تعالي انسانها هستند. فرصتهايي كه به شما امكان شناخت خود و تواناييهايتان را ميبخشد. در زندگي من بزرگترين مشكلات و ناملايمات، بيشترين امكان رشد و شكوفايي را برايم مهيا كرده است )

سوالات مشكل گشا

همانطور كه قبلاً خوانديد، بر هر چه تمركز كنيد. همان را به دست ميآوريد و كانون تمركز فكرتان را سوالاتي كه از خود ميكنيد. تعيين خواهيد كرد. مدتها بود كه متوجه شده بودم مشكلات به هر حال پيش مي آيند. اگر بخواهم با ديگران در ارتباط باشم و يا كارهاي مهمي در زندگي انجام دهم بايد با مشكلات دست و پنجه نرم كنم. پس تصميم گرفتم براي بالا بردن تواناييام در حل مشكلات از خود سوالاتي بكنم كه به جاي اينكه مرا در مشكلات غوطهور سازد، راههايي پيش رويم قرار دهد. بنابر اين براي خود چهار سوال طرح كردم و به آنها نام سوالات مشكل گشا دادم. شما نيز ميتوانيد از اين سوالات براي حل مشكلات خود بهره گيريد.
به اندازهي مشكل كاري نداريم چرا كه تمام مشكلات كوچك نيز در ابتدا بسيار بزرگ به نظر ميرسند. اين سوالات براي هر نوع مشكلي كار ساز است.

اخيراً حدود بيست و پنج سمينار را در طي بيست و هشت روز ترتيب دادم بسيار خسته بودم و زماني كه برگشتم احساس ميكردم تواني برايم باقي نمانده است، علاوه بر اين وقتي به خانه رسيدم صدها پيام يافتم كه بايست به آ نها پاسخ ميدادم دست كم مي بايد چهل و هشت ساعت در خانه بمانم و فقط به اين پيامها پاسخ دهم جوش آورده بودم از خودم سوالات ناراحت كنندهاي ميكردم كه لحظه به لحظه بر عصبانيتام ميافزود: «خدايا چگونه بايد اين همه كار را انجام دهم؟ چرا نبايد هيچ زماني براي خودم داشته باشم» اما خيلي زود با خودم كنار آمدم. به خود گفتم اصل مطلب اين است كه من ميخواهم از زندگي لذت ببرم، پس بهتر است به جاي ناراحتي به حل مشكل بپردازم بنابر اين چهار سوال مهم از خود كردم:

1-از اين مشكل چه نتيجه ي شايسته اي عايدم خواهد شد؟

خوب مسلماً هيچ. بنابر اين شكل سوال خود را اصلاح كردم و پرسيدم:در اين مشكل چه نتيجهي شايستهاي ميتوانم پيدا كنم؟ در ابتدا تصور كردم بايد از كسانيكه ميخواستند پاسخشان را بدهم عذر خواهي كنم. اما به اين نتيجه رسيدم كه اين كار به هيچ عنوان موجب خوشحالي من نخواهد شد زيرا مشاورهي آنها با من ميتواند تفاوت بزرگي در زندگيشان به وجود آورد و اين تغيير براي من نيز بسيار هيجان انگيز خواهد بود.

2-تنها مسئلهاي كه مرا ناراحت ميكند چيست؟

اين سوال اين پيش زمينه را به ذهن خواهد بخشيد كه هر چيز كامل و عالي است، به جز يك نكته. در مورد مشكل من، آنچه موجب ناراحتيام ميگرديد اين بود كه من زمان كافي براي زندگي شخصي خود نداشتم.

3-تمايل دارم اين كار را به چه طريقي انجام دهم؟

باز هم پيش زمينهي مثبتي به ذهن ميبخشم: ميخواهم در اين زمينه كاري انجام دهم، اما چگونه؟ اين روش شيوهي خوبي براي نگاه كردن به دنياست و موجب ميشود به جاي غرق شدن در خودِ مشكل، دربارهي راه حل بينديشيد. مغز من به اين نتيجه رسيد: خوب ميتوانم به جاي مشاورهي حضوري با تلفن به مراجعان پاسخ دهم، بدين شكل زمان بيشتري براي خودم خواهم داشت. و علاوه بر اين ميتوانم به وظيفه ي خود عمل كنم.

4-احتمالاً مهمترين سوال: چگونه ميتوانم براي حل مشكل خود برنامهاي تنظيم كنم كه از انجام آن لذت ببرم؟ چطور ميتوانم به تمام اين افراد پاسخ دهم و از اين كار لذت ببرم؟ چون سوال خوبي كرده بودم مغز من فورن پاسخ داد. مغز من گفت: چرا تلفن و كامپيوتر خود را بيرون از خانه نميبري؟ من فورن برنامهاي براي گردش و مسافرت با اعضاي خانوادهام ترتيب دادم و از همانجا با همهي مراجعان تلفني تماس گرفتم و گفتم «هي، من از كنار ساحل با شما صحبت ميكنم! براي بالا بردن كيفيت زندگي خود چه كرديد؟» بدين شكل ضمن تماس با همه خودم نيز واقعن خوشحال بودم.

تمرين امروز:

براي حل يكي از مشكلات خود از اين چهار سوال استفاده كنيد: اين سوالات را در دفترچهي موفقيت خود يادداشت كرده و به آنها پاسخ دهيد.

1-از اين مشكل چه نتيجهي شايستهاي عايدم خواهد شد؟

2-تنها مسئلهاي كه مرا ناراحت ميكند چيست؟

3-تمايل دارم اين كار را به چه طريقي انجام دهم؟

4-چگونه ميتوانم براي حل مشكل خود برنامهاي تنظيم كنم كه از انجام ان لذت ببرم؟

(با مشكلات خود بازي كنيد، از انها لذت ببريد و با آنها رشد كنيد)

موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز هجدهم

روز هیجدهم: روابط موفق

مردم اغلب از من ميپرسند: «چطور توانسته ايد اين قدر موفق باشيد؟»و من همواره پاسخ ميدهم: «ميدانيد، من از يك امتياز بسيار مهم برخوردارم بالا بودن كيفيت زندگي من به دليل رابطه ي فوق العاده اي است كه با ديگران دارم. هر چه در زندگي دارم مديون رابطه ي متقابل با افرادي است كه براستي براي من اهميت دارند» (از زماني كه با «بكي» ازدواج كرده ا م او توانسته است براستي مرا تغيير دهد. او قدرت و نيروي زندگي من است. من هميشه به دنبال راههايي بودم كه مرا براي رسيدن به موفقيت ياري كند، اما ازدواج با «بكي »قدرتمندترين ابزارم براي رسيدن به موفقيت شد. زندگي با او بالاترين سطح خوشي را كه ميتوانستم تصور كنم در زندگي ام به وجود آورد)تصور ميكنم هر يك از ما انسانها شايستگي آنرا دارد كه از يك ازدواج موفق و رابطهاي باور نكردني لذت ببرد. نميدانم شما اكنون مجرديد، ازدواج كردهايد، فرد خاصي را براي ازدواج در نظر داريد يا خير. شايد با خواندن مطالب امروز بتوانيد موانعي را كه بر سر راه نزديكي و عشق واقعي شما و همسرتان وجود دارد برطرف كنيد.

داشتن رابطه اي قشنگ با همسرتان

به خاطر داشته باشيد اگر ميخواهيد با همسرتان رابطهي قشنگي داشته باشيد، بايد خود را تغيير دهيد نه همسر يا شرايط زندگي خود را، در غير اين صورت رابطهي شما به معضلي فرساينده تبديل خواهد شد كه هر دوي شما را پير و خسته ميكند. براي ايجاد رابطهي زيبا و قشنگ با همسرتان بايد قوانين ذيل را بشناسيد و بكار بريد:

1-(گر ميخواهيد رابطهي نزديكي با همسر خود داشته باشيد، بجاي اينكه ازدواج كنيد چون مي خواهيد فايده اي نصيبتان شود ،ازدواج كنيد تا به ديگري فايدهاي برسانيد. )

نگاهتان را به زندگي مشترك تغيير دهيد. از خود بپرسيد چگونه ميتوانم به كسي كه دوستش دارم بيشتر محبت كنم؟ چطور ميتوانم به او شادي، عشق و لذت بيشتري ببخشم؟ با چنين روشي، همسرتان نيز همواره سعي ميكند همين رفتار را با شما داشته باشد. حتي اگر از آنچه ميدهيد يك چهارم آن به شما برگردد، سرمايه گذاري كوچكي انجام دادهايد كه سود آن بيكران خواهد بود.
2-راستي چرا كمتر كسي است كه پس از ازدواج رابطهاي دوست داشتني با همسرش داشته باشد؟ شكل رابطهي ما با هر كس مطابق احساسي است كه نسبت به او داريم خوب فكر كنيد، آيا به خاطر داريد چگونه عاشق شديد؟ ناگهان جذابيتي باور كردني و نفس گير در آن فرد حس كرديد. كاملاً مجذوب او شديد و هيجان تمام وجود شما را در برگرفت. بي هيچ دليل خاصي خوشحال بوديد و در اطراف خود همه چيز را قشنگ و دوست داشتني مييافتيد. زير لب ترانههاي عاشقانه زمزمه ميكرديد و هر لحظه در پي فرصتي بوديد تا به ديدار او برويد هر چيزي كه ميگفت قشنگ بودو هر چه ميكرد شما را به هيجان وا ميداشت؛ اما اكنون با گذشت تنها چند سال، اين رابطهي باور كردني تغيير كرده است.

احساس هيجانتان بتدريج كاهش يافته است. و طرف مقابلتان ديگر چندان جذاب و خوشايند به نظر نميرسد اما چرا؟ در زندگي قانوني وجود دارد بنام «قانون عادت »اغلب مردم به اين قانون توجهي نميكنند زيرا موجب ميشود احساس گناه كنند اما اين قانون حقيقت دارد (بر اساس اين قانون هر چيزي كه مدتها با شما باشد بتدريج به فراموشي سپرده ميشود و متأسفانه اين قانون بزرگترين قاتل عشق است )
در ابتدا و قبل از ازدواج همه چيز عالي است. احتمالاً يكديگر را در يك مكان زيبا ميبينيد در حاليكه هيچ مشكلي نداريد و سپس به خانه و نزد خانوادهي خود باز ميگرديد. در حاليكه بعد از ازدواج همه چيز تغيير ميكند: احتمالاً براي پرداخت هزينههاي فراوان بايد بيشتر از پيش كار كنيد و زماني كه كاملاًخستهايد نزد همسرتان هستيد؛ شايد دور شدن از پدر و مادرتان بسيار ناراحت كننده است و اين حس ناخوشايند قوي را در حضور همسرتان احساس ميكنيد .طولي نمي كشد كه احساس هاي منفي با حضور همسرتان در ذهن شما عجين ميگردد .شما همچنان عاشق همسر خود هستيد اما بودن با او براي شما احساس ناخوشايندي را تداعي ميكند. اين قانون مغز است همزمان با درك يك حس، مغز آنرا با حالت يا موقعيتي كه در آن قرار داريد مرتبط ميسازد. درست يا غلط، به هر حال اين گونه است.
گاهي زن و شوهر مشغول مشاجره ميشوند، مشاجره لحظه به لحظه شديدتر ميشود و احساس ناراحتي اوج ميگيرد و به يك مبارزهي واقعي تبديل ميشود هر چه بحث داغتر ميشود بيشتر تمايل داريد در اين مبارزه پيروز شويد به همين دليل ممكن است سخناني بگوييد يا كارهايي انجام دهيد كه بعداًشما را بسيار پشيمان كند. و اما انچه نبايد رخ دهد، رخ داده است. اين حلقههاي ارتباطي با تكرار، مرتب محكمتر و محكمتر ميشوند و پس از مدتي حتي ديدن همسرتان نيز در شما احساس عصبانيت به وجود ميآورد اين موقعيت همان «آستانه» است در اين شرايط مغز ميگويد جدايي ناراحت كننده است، اما به هر حال از احساس فشاري كه اكنون تحمل ميكنم راحتتر خواهد بود و اين پايان زندگي مشترك است. چگونه ميتوان مانع اين امر شد؟

الف-از قدرت احساس خود اگاه باشيد. بدانيد هر گاه احساس عصبانيت شديد و ناراحتي ميكنيد، هر چه در اطرافتان رخ دهد، در ذهنتان به اين احساس مرتبط ميگردد بنابر اين زماني كه چنين احساسهايي داريد از ديدار و صحبت با همسرتان خودداري كنيد. زيرا در غير اين صورت چه بخواهيد و چه نخواهيد اين حلقهي ارتباطي در ذهن شما نقش خواهد بست.

ب-اگر با همسرتان شروع به مشاجره ميكنيد، اجازه ندهيد اين مشاجره با عصبانيت شديد و توهين خاتمه يابد زيرا در غير اين صورت براي هميشه بحث بر سر مسئلهاي با همسرتان را در ذهن خود با عصبانيت مرتبط ساختهايد و در آينده هر بحث كوچكي به مشاجرهاي شديد و توهين منجر خواهد شد. (بهترين راه مشاجره آن است كه حرفهاي خود را قاطع، منطقي و كوتاه بزنيد و سپس به بحث خاتمه دهيد. زماني كه بحث كش بيايد، عصبانيت لحظه به لحظه شديدتر ميشود؛به طوري كه ممكن است كنترل خود را از دست بدهيد و چيزهايي بگوييد و كارهاي بيارزشي انجام دهيد كه بعداً اسباب پشيمانيتان شود)

ج-اما اگر در ميان مشاجرهاي شديد گرفتار شويد چه بايد بكنيد؟

بالا گرفتن بحث و شروع مشاجره ناشي از وجود الگوهاي غلط قبلي در ذهن شماست، پس اين الگوها را بشكنيد. من و همسرم «بكي» يكديگر را خيلي دوست داريم، اما مهم نيست كه دو نفر چقدر به يكديگر علاقه داشته باشند، زماني را خواهد رسيد كه پي ميبريد هر يك عقايد گوناگوني داريد و به شيوهاي متفاوت به مسائل نگاه ميكنيد. ممكن است هر دو ارزشهاي مشابهي داشته باشيد، اما مسلماً از قوانين متفاوتي براي عملي ساختن ارزشهايتان بهره ميگيريد.

اغلب زوجها پس از اينكه به چنين نتيجهاي ميرسند تقريباً هميشه درگير مشاجرات طولاني و بيپايان ميشوند، به طوري كه هر دو از فرط عصبانيت ديوانه ميگردند. اما راه حل اين است كه نگذاريم اين مشاجرات بيش از اندازه كش بيايد. يكي از شما دو نفر بايد پس از يكي دو دقيقه حالت ديگري را تغيير دهد.

(يكي از بهترين راهها براي پايان دادن به يك دعواي خانوادگي اين است كه به سوي شخص مقابل برويد و در گوشش چيزي زمزمه كنيم. نميدانم چه بايد بگوييد اما مطمئنم اگر كسي در گوش شما زمزمه كند مسلماً احساستان را تغيير ميدهد )

اگر ميخواهيد ارتباط تان با همسرتان دائمي و خوشايند باشد بايد نحوهي تغيير حالت او را كشف كنيد. چه چيزي همسرتان را به خنده مياندازد؟چه كاري موجب هيجان همسرتان ميگردد؟ اگر بتوانيد هر بار هنگام شروع مشاجره الگوهاي غلط قبلي را مخدوش كنيد، اين الگو بتدريج شكسته ميشود و ديگر حتي به ميل خود نيز قادر نخواهيد بود بر سر موضوعي با هم به مشاجره بپردازيد.

4-اغلب مردم زماني كه متوجه ميشوند با همسر خود مشكل دارند چه ميكنند؟ عصباني ميشوند، ناراحت ميگردند، آنچه را بايد انجام دهند ديگر انجام نميدهند و تمام مسائل منفي دنيا را به همسرشان مربوط ميدانند.

بياموزيد ابتدا با خودتان كنار بياييد. مهم نيست با چه كسي ازدواج كردهايد، آنچه روابط شما را دچار مشكل ميسازد عدم موفقيت شما در راهبرد عشق است. هر كس در اين جهان داراي نكات مثبت و بينظيري است كه موجب ميشود ديگران به او گرايش و علاقه پيدا كنند. ابتداي آشنايي خود و همسرتان را به ياد آوريد! مسلماً احساس قوي و باور نكردني عشق را با تمام وجود حس ميكرديد، اما اكنون چطور؟ مسلماً باز هم همسرتان را دوست داريد اما آيا هنوز هم همان تمركز اوليه را به نكات مثبت شخصيت او حفظ كردهايد؟ پاسخ اغلب افراد منفي است.

راهبردهاي ابراز عشق

3روش كلي براي ابراز حس عشق وجود دارد:

(1-برخي براي احساس عميق عشق نياز دارند تا اظهار عشق شما را بشنوند )بايد به آنها بگوييد كه من دوستت دارم، عاشق تو هستم و ميپرستمت. صدا و سخن گفتن با لحن خاص در احساس آنها بسيار موثر است، و تا زماني كه عشق خود را برايشان بيان نكنيد هيچ روش ديگري در نظرشان اهميت ندارد.

(2-عدهاي بايد عشق را ببينند )خريدن گل، هديه، بردنشان به مكانهاي زيبا و نگاههاي عاشقانه. شنيدن جملهي دوستت دارم براي انها چندان جذاب نيست اما يك نگاه عاشقانه به آنها احساس عميق دوست داشته شدن خواهد بخشيد.
3-اما ممكن است همسر شما از ان دسته كساني باشد كه تا او را به شيوههاي خاص لمس نكنيد به هيچ وجه متوجه عشق شما نشود )شايد حس كند كه شما به او نزديك هستيد اما عشق را فقط با لمس درك خواهد كرد.

روشهاي خاص همسرتان را بشناسيد و از آنها براي زيبايي رابطهتان بهره ببريد با روش خودش به او محبت كنيد نه با شيوهي خودتان، زيرا در اين صورت مسلماً همسرتان از محبت شما هيچ سودي نخواهد برد.

مثال:اگر در وضعيتي قرار داشته باشيد كه راهبرد عشق شما سمعي است ولي همسرتان تنها در صورتي كه او را لمس كنيد عشق شما را حس ميكند، چه خواهد شد؟ شما ميگوييد «من عاشق تو هستم »اما اين شخص نياز دارد تا او را به شيوهي خاص لمس كنيد و تنها در اين صورت است كه هيجان عشق را درك ميكند. تصور كنيد همسرتان مردي است كه راهبرد لمسي دارد او پس از يك روز خسته كننده به خانه ميآيد از شما چه انتظاري دارد؟ فقط ميخواهد او را در آغوش بگيريد.

«سلام عزيزم »شما هيچ واكنشي نشان نميدهيد، پس جلو ميآيد و شما را به شيوهاي كه خود دوست دارد بغل ميكند. اما راهبرد عشق شما سمعي است، در نتيجه به جاي اينكه عشق را حس كنيد عصباني ميشويد. «چه كار ميكني؟ بگذار بروم. خيال ميكني من يك تكه گوشت هستم»عدم شناخت راهبرد همسرتان براي هر دو شكست بزرگي به ارمغان خواهد آورد.

اما راه كشف راهبرد همسرتان اين است كه از او بخواهيد زماني را به خاطر آورد كه احساس كرده است او را بسيار دوست داريد. پس از او بپرسيد. آيا در آن لحظه من به تو گفتم كه عاشقت هستم؟ آيا با لحن خاص گفتم؟ يا بپرسيد آيا در آن هنگام براي تو چيزي خريده بودم؟ يا به مكان خاصي رفته بوديم؟ و….. پس به اين مسئله پي ميبريد كه كدام يك از سه روش اصلي در مورد همسرتان صادق است و يا دست كم كدام يك در همسرتان قويتر است. به خاطر داشته باشيد از همسرتان سوال نكنيد كدام يك از اين روشها را ميپسندد زيرا همه اين سه روش را دوست دارند روش همان بود كه گفته شد. پس از مدتي از اين بازي لذت خواهيد برد زيرا با شناخت راهبرد همسرتان، هر زمان كه بخواهيد عميقترين حس عشق را در او به وجود خواهيد آورد بازي هيجان انگيزي است. نكته بعدي كه براي داشتن رابطهي موفق لازم است بدانيد برطرف كردن يكنواختي زندگي است. در آغاز ارتباط تان زماني كه به شدت مجذوب يكديگر بوديد همواره خوب لباس ميپوشيديد، به ظاهر خود اهميت ميداديد و مرتب براي گردش يا خوردن غذا به بيرون از خانه ميرفتيد. اگر خواهان رابطهي دلپذير و موفقيت بار با همسرتان هستيد، بايد مرتب همين رفتارها را تكرار كنيد.
(به عشق عادت نكنيد، با عشق زندگي كنيد)

از عشق استفاده كنيد.

از عشق استفاده كنيد زيرا از هر چه استفاده نكنيد آن را از دست خواهيد داد. خود را به سطح همان اشتياق اوليه برسانيد. چگونه؟ هر روز زماني صرف كنيد تا به چهرهي همسرتان خوب نگاه كنيد. در اين لحظه ذرهاي به فكر گرفتاري نباشيد؛ در طي روز فرصت كافي براي انجام كارها و فكر كردن دربارهِ مشكلاتتان را خواهيد داشت! در اين چند لحظه فقط به همسرتان نگاه كنيد و خاطرات خوش خود را بياد آوريد. اگر در چرخهي عشق و هيجان قرار گيريد هر روز بيش از روز پيش لذت با هم بودن را حس ميكنيد. براي قرار گرفتن در اين چرخه بايد هر روز خود را برنامه ريزي كنيد. طولي نميكشد كه هر زمان يكديگر را ميبينيد تمام خستگي روزانه را فراموش خواهيد كرد و حس عالي خواهيد داشت.

رمز كار، خلق لحظاتي است كه هر دو بتوانيد عشق را به وضوح حس كنيد و اين كار را هر روز انجام دهيد.
من و بكي حتماً در طول هفته زماني را براي با هم بودن و انجام كارهاي مورد علاقهي هر دويمان كنار ميگذاريم. با يكديگر به ساحل ميرويم، ميدويم، نيمه شب در زير نور ماه قدم ميزنيم و … چرا عشق را در خود زنده نگه نداريم؟

از دام الگوهاي موجود در ذهنتان بگريزيد. نگوييد اول تو قدم جلو بگذار تا من هم براي ابراز محبت ترغيب شوم. چنين رابطهاي هيچگاه شكل نخواهد گرفت. هيچ راهي جز جلو رفتن وجود ندارد.

پس براي احياي رابطه ي خود با همسرتان:

1-ارزش خلق خوشحالي و هيجان را بدانيد. عشق را با همسرتان شريك شويد. هر مرد يا زني يك جزيرهي تنها نيست. هر چه بيشتر سهيم شويدبيشتر بهره ميبريد

2-در دفترچهي موفقيت خود دقيقاً انچه را از ارتباط تان با همسرتان انتظار داريد يادداشت كنيد، حتي اگر هنوز مجرديد. مرد يا زن روياي شما كيست؟ چگونه ميتوانيداو را جلب كنيد؟ من قبل از ازدواجم پنج صفحه دراين باره نوشته بودم و تمام خصوصيات همسرم را از نظر فكري، احساسي، اجتماعي، فيزيكي-روحي و معنوي شناختم. شما هم امتحان كنيد…..

 

موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز هفدهم

روز هفدهم:جسم سالم

امروز روز بسيار مهمي است. در حقيقت امروز شما زندگي خود را براي هميشه متحول خواهيد ساخت در اين مبحث قصد دارم با شما درباره‌ي نحوه‌ي بالا بردن انرژي جسماني‌تان گفتگو كنم. بزرگترين مشكل اغلب مردم اين است كه، با وجود اينكه هميشه اهداف خوب و مهمي را در سر دارند و برنامه‌هاي درستي براي رسيدن به اين اهداف در نظر مي‌‌گيرند، انرژي لازم جهت تلاش براي رسيدن به اهداف‌شان را ندارند آنها روزي 5تا 9ساعت كار مي‌كنند، مدتها در راه بندان سرگردان‌اند، كمي تلويزيون مي‌بينند، كمي هم غذا مي‌خورند و سپس به خواب مي‌روند. پس فرصتي براي اصلاح خود و رسيدن به اهداف‌شان ندارند.

تفاوت عمده‌ي افراد موفق با ديگران در اين است كه انها قادرند تا هنگام رسيدن به مقصود دست از هدف خود برندارند و به تلاش ادامه دهند، در حالي كه ديگران، هر روز انجام اموري را كه بدان نياز دارند به روز بعد موكول مي‌كنند نه به اين دليل كه توانايي، استعداد و يا مهارت لازم جهت رسيدن به اهداف‌شان را ندارند بلكه به اين دليل كه انرژي جسماني‌شان كمتر از حدي است كه بتوانند بيش از اين به هدف‌شان بپردازند

چگونه مي‌توان جسم را تقويت نمود؛ اولين قدم تعيين برنامه‌اي براي تمام عمر است پيروي از برنامه‌هاي موفقيت هرگز موفقيت آميز نخواهد بود.

جسم سالم با تنفس سالم

اولين نكته براي كسب تندرستي، تنفس سالم است. تعجب مي‌كند؟ بسيار ساده است:

تنها در صورتي مي‌توانيد سالم بمانيد كه سلولهاي بدن شما سالم باشند سلولهاي بافتهاي مختلف بدن شما نياز به مواد غذايي و اكسيژن دارند. جريان خون اين مواد حياتي را به سلولها مي‌رساند؛ ما چگونه مي‌توانيم جريان خون خود را به شكلي كنترل كنيم كه محيطي پاك و مغزي براي سلول‌ها فراهم اورد؟ با كمك تنفس. تنفس مانند دكمه‌ي تنظيم كننده‌ي سرعت جريان خون است.
هر سلول مواد لازم را از خون مي‌گيرد و سموم داخل خود را دفع مي‌كند.

كه مقدار زياد از اين سموم و سلولهاي مرده از طريق لنف (ماده‌اي است كه اطراف سلول را فرا گرفته است)به غدد لنفاوي منتقل مي‌شود تا از طريق آنها دفع گردد. پس سلولهاي بدن براي سلامتي به گردش لنف نيز نياز دارند زيرا اين تنها راهي است كه مي‌تواند سلولهاي مرده و مواد سمي را از محيط سلولها پاك كند. تنها راه جريان يافتن لنف و تصفيه‌ي ان، تنفس و حركت دادن ماهيچه‌هاست
مطالعات اخير پزشكي نشان داده كه تنفس عميق در قفسه‌ي سينه خلأ ايجاد مي‌كند؛ اين خلأ لنف را مي‌مكد و بر جريان حركت لنف مي‌افزايد در حقيقت تنفس شكمي و ورزش سرعت طبيعي فرايندي نظافت سلولها را پانزده برابر مي‌كند دليل اينكه برخي از روشهاي تندرستي چون يوگا امروزه توجه بسياري از كارشناسان را به خود جلب كرده، اين است كه بر نحوه‌ي تنفس افراد بسيار موثرند
بهترين شيوه تنفس

1-با يك شماره، با كمك عضلات شكم، هوا را به داخل شش‌ها فرو بريد.

2-به اندازه چهار شماره هوا را درون شش‌ها حبس كنيد

3-با دو شماره و با كمك عضلات ديافراگم (عضله زير شش‌ها )هوا را بيرون بدهيد

اگر فرو بردن هوا براي شما 3ثانيه طول بكشد بايد انرا دوازده ثانيه حبس كنيد و در مدت شش ثانيه بازدم خود را بيرون بدهيد چرا مدت بازدم دو برابر مدت دم است؟

زيرا وقتي هوا را از شش‌ها خارج مي‌كنيد تمام سموم موجود در لنف‌ها از محيط سلولها خارج مي‌شود اما چرا بايد هوا را چهار برابر بيشتر در شش‌ها نگه داشت؟ با اين كار مي‌توانيد به اندازه‌ي كافي خون اكسيژن دار را در كنار سلولها نگاه داريد تا بتوانند اكسيژن را از خون جذب كنند علاوه بر اين لنف خود را به گردش وا مي‌داريد اين تمرين را هر روز، روزي 3بار هر بار ده مرتبه انجام دهيد. هر روز يك يا دو ثانيه به نگهداري هوا در ششها اضافه كنيد(ايده ال 28ثانيه)

با تمرين مداوم اين انرژي به حد انفجار خواهد رسيد، طوري كه بايد حتماً با تلاش بسيار آنرا تخليه كنيد و اين يعني سلامتي و تقويت جسم. هيچ نوع ماده غذايي و يا ويتاميني در جهان وجود ندارد كه بتواند همچون يك روش تنفسي صحيح به شما كمك كند.
تنفس در هواي آزاد

يكي ديگر از عوامل مهم در رساندن اكسيژن مناسب به سلولها، تنفس در هواي آزاد است ورزش در هواي آزاد مانند پياده‌روي و دويدن يكي از بهترين راه‌ها براي انجام تنفس صحيح است در غير اين صورت مي‌توانيد شنا كنيد. با شنا بدون اينكه هيچ فشاري تحمل كنيد تمام نرمش‌هاي هوازي را انجام خواهيد داد البته بهتر است قبل از شروع هر ورزشي ابتدا با پزشك خود مشورت كنيد.

كنترل نيروي غذاها

هفتاد درصد سرمايه ما و هشتاد درصد وزن شما را آب تشكيل مي‌دهد غذاي روزانه‌ي شما نيز بايد از آب غني باشد. تنها مواد غذايي‌اي كه در خود ميزان زيادي آب دارند، ميوه‌هاي تازه، سبزي‌ها و غلات هستند. نوشيدن هشت تا دوازده ليوان آب در روز اين ماده‌ي حياتي را به ميزان كافي به بدن شما خواهد رساند.

اگر ميزان آب در بدن كم باشد، مواد غذايي در بافتها تجمع مي‌كند. از طرفي خون غليظ‌‌‌تر مي‌شود و در سلولها نيز اكسيژن كافي براي سوزاندن مواد غذايي وجود ندارد. با كاهش جريان خون و لنف سلولها مرده نيز در بافتها باقي مي‌مانند با وجود تجمع اين همه مواد سمي و اضافي اگر راهي براي تصفيه و پاك ساختن بدن نيابيم مسلماً بيمار خواهيم شد.

دكتر برايس مي‌گويد:آب بهترين حلال جهان است. بنابر اين آگر آب به ميزان لازم به بدن برسد تمامي مراحل هضم، جذب و رفع بخوبي صورت مي‌گيرد و تأثير سود مواد زايد سمي با حل شدن آنها در اب و سپس دفع آنها از طريق پوست (عرق)، كليه (ادرار)و شش‌ها (بازدم)بر طرف خواهد شد.

تمرين امروز

در طي ده روز اينده به آنچه گفتم عمل كنيد: 1-با يك شماره هوا را فرو بدهيد به اندازه‌ي چهار شماره نگه داريد در دو شماره آنرا خارج كنيد. ده بار پشت سر هم و 3بار در روز اين كار انجام دهيد.

2-غذاي روزانه شما دست كم بايد هفتاد درصد يا بيشتر آب داشته باشد. با هر نوبت غذا سلاد بخوريد و در بين وعده‌هاي غذايي ميوه ميل كنيد. خواهيد ديد كه سطح انرژي‌تان تا چه اندازه تغيير مي‌كند اين انرژي قدرت ذهن‌تان را بالا خواهد برد و شما از سلامتي و جنب و جوشي كه لياقتش را داريد بهره‌مند خواهيد بود. به تدريج اين روشها برايتان عادت شده و بر كيفيت زندگي‌تان تأثير خواهد گذارد (به خاطر داشته باشيد براي بهره بردن از هر نعمت الهي روشي وجود دارد و روش لذت بردن از سلامتي همان است كه آموختيد، پس براي دستيابي به بدني سالم از اجراي روشها غفلت نورزيد.

موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز شانزدهم

روز شانزدهم: كار شكني در كار خود

بحث امروز ما بر اين است كه چرا هنگامي كه به نظر ميرسد همه چيز به خوبي پيش ميرود و اوضاع رو به راه است، ناگهان كاري از ما سر ميزند كه همه چيز را به هم ميريزد؛ در واقع همان خراب كاري.

اغلب ما در زندگي بارها و بارها دچار اشتباه ميشويم؛ روابط ما با همسرمان دچار مشكل شده است، چرا؟ زيرا از يك سو ميدانيم با ازدواج به خوشي و لذت دست مييابيم ،هميشه كسي هست كه ما را دوست داشته باشد، ما با هم روزهاي خوشي را پشت سر ميگذرانيم. ميتوانيم هميشه با هم باشيم و … اما از سوي ديگر تجربيات ناخوشايندي هم داشته ايم: مثلاً پدر و مادرمان همواره مشغول جر و بحث و دعوا بوده اند بنابراين مغز ما گيج ميشود و بالاخره در نقطه اي مرتكب اشتباه ميگردد.

ما ازدواج كرده ايم زندگي خوبي داريم و همه چيز خوب پيش ميرود ولي ناگهان مغزمان به ما ميگويد ازدواج يعني ناراحتي. ذهن درمانده ميشود، خوشي يا ناراحتي؟

و چون پاسخي نمييابد كاري ميكند كه همه چيز متوقف شود و ما را از پيشرفت باز ميدارد؛ ما بايد قادر باشيم چنين رفتارهايي را كنترل كنيم چگونه؟ به همان روشهاي قبلي، با روش شرطيسازي. بايد آنچه را در ذهن موجب انجام دادن رفتارهايي است كه در مسير پيشرفت و موفقيت اختلال ايجاد ميكند به ناراحتيمربوط سازيم و بر عكس، در مغز حلقهي ارتباطي محكمي بين خوشي و موفقيت به وجود آوريم.
مكعبهاي رنگي

در قفس يك ميمون مكعبهايي به رنگ قرمز، سبز و زرد قرار داده بودند میمون با دست زدن به مكعب قرمز دچار شوك الكتريكي ميشد، اما با باز كردن مكعبهاي ديگر غذا پيدا ميكرد. مسلماً ميمون خيلي زود ياد گرفت كه بايد به هر قيمتي كه شده از دست زدن به مكعبهاي قرمز خودداري كند. در مرحله بعدي علاوه بر رنگ قرمز، به رنگ زرد هم جریان الکترسیته متصل شد و میمون که قبلاً با خیال راحت به رنگ زرد دست ميزید دوباره دچار شوك الكتريكي شد. ميمون سر در گم و دچار افسردگي مزمن شد. بعد از اين ميمون از دست زدن به هر مكعبي و از هر رنگي پرهيز ميكرد.

برخي دقيقاً همين كار را با خود ميكنند. بعضي از مردم تنها با يك آزمايش، تجربهاي را با ناراحتي در ذهنشان مربوط ميسازند؛ مثلاً با كسي رابطهاي عاشقانه برقرار ميكنند؛ اما كسي كه به راستي دوستش دارند آنها را ترك ميكند. آنها دچار شوك، تعجب و ناراحتي ميشوند و در مغزشان چنين ارتباطي برقرار ميكنند: عشق يعني ناراحتي.

مهم نيست در زندگي چه اتفاقي رخ ميدهد؛ انچه در ذهن شما تثبيت ميشود هماني است كه خود انتخاب ميكنيد و شما مجبور نيستيد تحت تأثير تجربيات منفي گذشته باشيد اگر يك بار به ناچار رابطهي شما با كسي قطع شد مثل اين است كه يكبار به يكي از مكعبهاي قرمز دست زدهايد؛ اما يك شوك الكتريكي به آن معنا نيست كه هر مكعبي موجب ناراحتي شما ميشود. هر عشقي به ناراحتي ختم نميشود پس هماهنگي منفي را محدود كنيد. زيرا در غير اين صورت مغز شما از هر آزمايشي پرهيز ميكند و شما بايد بهاي نرسيدن به اهداف نهايي خود را بپردازيد.

از روش نسبيت كه قبلاً آموختهايد استفاده كنيد و تجارت ناراحت كنندهي گذشته را از بين برده و حتي ميتوانيد خاطرات تلخ گذشته را با كلمات و تصاوير بامزه خندهدار نمائيد.

مراحل تغيير يافتن

1- رفتاري كه شما را از رسيدن به اهدافتان باز ميدارد مشخص كنيد.

2- از خود بپرسيد نيت شما از انجام اين رفتار چيست؟ مغز من سعي دارد با چنين عملي چه سودي به من برساند.
3- خود را به نقطهي عطف برسانيد تا بتوانيد تغيير كنيد. به مغزتان بفهمانيد كه اگر تغيير نكنيد، ناچاريد در آينده ناراحتي بيشتري را تحمل كنيد.

تمام ناراحتيهايي كه قرار است با تغيير نيافتن حس كنيد و خوشحالياي كه با اين دگرگوني به دست آوريد را به روي كاغذ آوريد.
4- الگوي قديمي را بشكنيد. (با روش نسبيت)كليد توقف الگوي قديمي، انجام كاري است كه مغزتان اصلاً انتظار آنرا ندارد. مثلاً ايجاد حالتي مضحك و خندهدار يا سريعتر كردن حركات با تكرار اين روش الگوي قبلي كاملاً از بين ميرود.
5- اكنون برنامهي جديدي به كامپيوتر مغزتان بدهيد و خود را براي انجام آن شرطي سازيد چگونه؟ خود را با شرايط ايدهال تصور كنيد و خوشي حاصل از آن را احساس كنيد. اين تصوير را همواره در ذهن داشته باشيد و هر روز مرورش كنيد بدين ترتيب به مغزتان آموزش ميدهيد باور كند ناراحتي حاصل عدم انجام اين كار است و خوشحالي با چنين رفتاري به دست ميآيد.
اگر كاري انجام ميدهيد كه در دراز مدت به شما لطمه ميزند مطمئن باشيد از انجام آن نفعي آني عايدتان ميگردد! احساس بدي نداشته باشيد به خود نگوييد: خداوندا مغز من اصلاً قادر به آينده نگري و گرفتن تصميمات درست نيست. پس من هيچ وقت موفق نميشوم به مغز خود اعتماد داشته باشيد او هميشه در پي حمايت از شماست و تنها كافي است الگويي را كه قبلاً باورش كرده است تغيير دهيد، به همين سادگي.

اعتماد به نفس ابزار پيشروي

وقتي از مردم ميپرسم براي چه موفق نميشوند، ميگويند:من اعتماد به نفس كافي ندارم خوب گوش كنيد، اعتماد به نفس چيزي نيست كه در مغازهها به فروش برسد شما بايد اعتماد به نفس را در خود بسازيد اعتماد به نفس چيزي جز احساس قدرت نيست اين احساس هميشگي نیست تاكنون كسي را نديدهام كه همواره احساس قدرت كند، اما موفق ترين فرد كسي است كه بتواند اين حس را در مواقعي كه بدان نياز دارد در خود به وجود آورد.

به خاطر داشته باشيد حس اعتماد به نفس چيزي جز حالت فكري و جسمي شما نيست و شما مانند تمام احساسهاي ديگر ميتوانيد آنرا تغيير دهيد و يا در زمان لازم آنرا به وجود آوريد.

سه شيوه براي به وجود آوردن حس اعتماد به نفس

1-استفاده از ابزار جسم

تنها با حركت است كه ميتوانيد حسي را در خود به وجود اوريد: نحوه تنفس، حالتهاي چهره، شكل راه رفتن يا ايستادن و نحوهي به حركت درآوردن اعضاي بدنتان همه در احساسي كه اكنون داريد موثرند. بنابر اين اگر اعتماد به نفس نداريد، سريعترين روش براي ايجاد اين حس تغيير حالت جسمتان است

در بخشي از سمينارهايم كه به برطرف كردن ترس اختصاص دارد در انتهاي سمينار با پاي برهنه بر روي بستري از آتش راه ميرويم من از افراد شركت كننده ميخواهم به سمت آتش بروند. اغلبشان ميگويند «اوه خدا جان! تصور نميكنم بتوانم اين كار را بكنم!»«من ميگويم: من هم اگر با اين لحن صحبت ميكردم مسلماً نميتوانستم تصور كنم كه قادرم اين كار را انجام دهم. بلند شو! نفس عميق و محكم بكش! عميقتر و محكمتر! و با قدرت باز دم خود را بيرون ده ميخواهم بگوييد ميتوانم!» برخي ميگويند: «اوه نه »
ولي من فرياد ميكشم «بگو ميتوانم! دوباره بگو ميتوانم!» و طولي نميكشد كه آنها در خود قدرتي فراتر از باور حس ميكنند و همه با هم از روي آتش راه ميرويم. و اين اعتماد به نفس و قدرت، تنها با تغيير تفكر و احساس انها و به كمك دگرگون كردن شيوههاي حركت بدنشان به دست آمده است. من در تمام سمينارهايم از تمام بدنم براي حرف زدن كمك ميگيرم زيرا اگر قرار بود نوشتههايم به تنهايي قدرت داشته باشند آنها را به شيشه ميچسباندم تا همه آنها را بخوانند اما من با حالاتي كه به خود ميگيرم حس اعتماد را در ديگران به وجود مي آورم.

مطمئن باشيد كه با كمك بدنتان به هر نتيجهاي كه مايل باشيد خواهيد رسيد. زماني كه افراد داراي اعتماد به نفس را ميبينيد حتي بدون اينكه آنها يك كلمه سخن بگويند اعتماد به نفسشان را حس ميكنيد اين طور نيست؟ در واقع رفتار و حركتشان با شما صحبت ميكند.
2-تمركز فكري خود را كنترل كنيد

فكر خود را بر هر چه متمركز كنيد همان احساس را خواهيد داشت. قبلاً نيز گفته بودم كه هر چه بر آن تمركز كنيد همان را به دست ميآوريد. اگر همواره تمامي فكر خود را بر كارهايي متمركز كنيد كه عملي نشدهاند و ناراحتي زيادي را كه به انها نسبت دادهايد در خود بيابيد خيلي زود به پيشگيري منفي دست پيدا ميكنيد. پيشگيري منفي چيست؟ لابد براي شما هم پيش آمده است كه قبل از شروع كار مطمئن باشيد حتماً اتفاق ناگواري رخ خواهد داد و درست هم همين طور شد اين قضيه هيچ ربطي به ماوراء الطبيعه ندارد
آنچه موجب اين پيشامد ناگوار ميگردد، كارهايي است كه شما به طور ناخود آگاه در جهت فراهم آوردن شرايط اين رخداد انجام ميدهيد
زماني كه به وقوع رخدادي ايمان داريد تمام فكر شما متوجه آن خواهد شد و چون به تحقق آن يقين داريد، احساس اعتماد به نفس خواهيد كرد.

زماني كه فقط اميدواريد آن اتفاق رخ دهد، مغز نميداند چه بايد بكند. احساس اطمينان نميكند، اما اگر يقين داشته باشيد، با تمام وجود بر اين كار متمركز ميشويد. مغز ميگويد نتيجه مشخص است، من فقط بايد آنرا پيگيري كنم.

3- سومين روش براي ايجاد حس اعتماد به نفس تغيير دادن عقايد اصليتان است

اگر اعتماد شما بر اين باشد كه تنها ميتوانيد در كارهايي كه قبلاً انجام داده و از آنها نتيجه گرفتهايد به حاصل كار اطمينان داشته باشيد، تعداد كارهايي كه در انجامشان احساس اعتماد به نفس ميكنيد بسيار محدود خواهد شد.

خوب فكر كنيد هر مهارتي را كه اكنون داريد و هر كاري را كه امروز به راحتي انجام ميدهيد، روزي براي اولين بار تجربه كردهايد؛ پس چرا براي انجام كارهاي جديد دچار ترديد ميشويد.

چرخه ي موفقيت

در اين چرخه به خوبي ميتوان توضيح داد كه چرا عدهاي موفق و برخي ناموفقاند. چرا ثروتمندان، ثروتمندتر و فقرا، فقيرتر ميشوند؛ ثروت نه تنها به معناي داشتن پول بلكه غنی بودن به لحاظ حسي، فكري، رابطه اي، روحي، معنوي و جسمي.
ميبينيد كه اين چهار عنصر با پيكانهايي در جهت عقربه هاي ساعت با يكديگر مربوط شدهاند اين حركت به طور مداوم صورت ميگيرد، يعني پتانسيل زمينه ساز اعمال ماست؛ خوب، پتانسيل هر كس چقدر است؟ به نظر من بينهايت. هيچ كدام از ما به پتانسيل واقعي درونمان حتي نزديك هم نميشويم. اگر بتوان از پتانسيل موجود بيشترين بهره را گرفت. بهترين اعمال رخ خواهند داد.
در دايره بعدي اعمالمان را ميبينيد. براي موفقيت تلاش و عمل لازم و ضروري است، اما باز هم نتايج مطلوب را به دست نميآورند ممكن است شما با وجود تلاش فراوان صدها دلار ضرر كنيد، چرا؟ به دليل اينكه فكر شما در حال پيشگويي منفي است. منتظر است انچه نبايد پيش آيد، رخ دهد؛ انگار شما به مردم ميگوييد: «آقايان، خانمها، شما نبايد از من خريد كنيد!» بله، ميدانم كه اين كلمات را به زبان نياوردهايد اما شكل حركات و حالات چهرهتان اين پيام را به ديگران منتقل كرده است پس تنها با وجود اعتقادات حمايت كننده است كه ميتوان اعمال موفقيت آميز انجام داد. اگر اعتقاد به توانايي و موفقيتتان نداشته باشيد، از حداكثر توانايي بالقوه خود استفاده نخواهيد كرد؛ در نتيجه آنچه به فعل در ميآوريد حاصل اندكي به بار خواهد آورد.

اكنون شما در چرخه ي موفقيت دور ميزنيد و هر لحظه سرعت بيشتري ميگيريد.

خوب، چطور ميتوان خود را در يكي از اين چهار مرحله در سطح بالاتري قرار داد تا كل چرخهي ارتقاء يابد؟ گفتم كه پتانسيل هر فرد بينهايت است شما نيازي به ارتقاي سطح ان نداريد تنها كاري كه بايد بكنيد استفاده از آن خواهد بود. براي اين كار نياز به تغيير عقايد خود داريد و بهترين و سادهترين راه براي تغيير عقايد كهنه، روش پيش بيني نتايج قبل از وقوع آنهاست. بايد با تمرين ذهني بارها و بارها نتيجهاي را كه ميخواهيد به دست آوريد، مجسم كنيد بدين شكل فكر خود را شرطي ميسازيد تا به شما باور و احساسي ببخشد كه در اين راه حامي شما باشد. برای ايجاد اين هماهنگي، لازم است هر زمان به تمرين ذهني ميپردازيد احساس خوشايندي داشته باشيد. اگر ميخواهيد موفق شويد نياز به تمرينات مرتب و مداوم آنقدر كه آنرا باور كنيد. تنها در اين صورت است كه از پتانسيل بيشتري بهرهمند گرديد. اين تنها شيوه براي داشتن اعتماد به نفس دائمي است.

تمرين امروز

پنج موفقيت بزرگتان در زندگي را بنويسيد. موفقيتهايي كه شما و شرايطتان را تغيير دادهاند؛ شرايطي كه شايد غير قابل تحمل و دشوار به نظر ميرسيد؛ چند سطر در مورد هر كدام از اين موفقيتها بنويسيد. بنويسيد كه چرا توانستيد موفق شويد به عبارت ديگر اين منابع را از خاطرات خود استخراج كنيد:دلايلي كه نشان دهند شما لايق و شايستهي موفقيت هستيد؛ حتی در سخت ترين زمانها.

موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز چهاردهم

روز چهاردهم: نحوه کنترل ثروت

امروز به خرابكاريهاي مالي خود پايان خواهيد داد. در مبحث گذشته درباره ي جراحات مالي صحبت كرديم؛ اميدواريم به درمان و ترميم اين جراحات پرداخته باشيد؛ اما ميخواهم بدانيد آنچه واقعاً ما را از دستيابي به ثروت روز افزون باز ميدارد؛ عدم برنامه ريزي نيست، نبود راه حل نيست، عدم امكانات نيست، عدم استعداد نيست، فقدان سرمايه نيست،بلكه تصوري است كه ما از پول در ذهن داريم.
براي پيشرفت مالي آماده شويد

هر كاري كه در زندگي انجام ميدهيم برخاسته از يكي از این دو دليل است: از ناراحتي جلوگيري كنيم؛ يا خوشي به دست آوريم. به خاطر داشته باشيد مغز ما اصلاً منطقي نيست و فقط بر اساس آنچه حس ميكند عمل خواهد كرد.

پس اگر درآمدتان بسيار ناچيز است، يافتن راه حل بسيار ساده خواهد بود. همان طور كه بارها و بارها گفتم بايد هماهنگيهاي عصبي خود را در مورد پول تغيير دهيد؛ و از پول درآوردن فرايندي مثبت و لذت بخش بسازيد. اما به چه دليل اغلب مردم تنها نكات منفي پول درآوردن را در نظر ميگيرند؟ من معتقدم براي بسياري از مردم، پول زياد داشتن، امري ناشناخته است؛ قبلاً هرگز طعم آنرا نچشيده اند و همه ي انسانها از ناشناخته ها ميترسند، پس پول كم و ناراحتي را ترجيح ميدهند.

روشي براي ثروت نامحدود

روشي كه شما را به راستي به سوي ثروت نامحدود سوق ميدهد داراي چند مرحله است:

در مرحله اول بايد خيال كنيد ثروتمند هستيد

ثروت فقط پول نيست. ثروتمند بودن يعني در اختيار داشتن نعمتهاي فراوان و هر چه خود را داراتر بدانيد: نعمتهاي بيشتري به دست خواهيد آورد. ثروت توانايي استفاده از نعمتهاست .

شما در جهاني زندگي ميكنيد كه در تمام گوشه هاي آن وفور نعمت است و شما از همه ي آنها برخورداريد.

اتوبوسهاي واحد-اتوبانها- كتابخانه ها و ….نعمتهاي خداوند در همه جاي زندگي شما وجود دارند.

شما هر روز صبح مجبور نيستيد براي خوردن صبحانه، مواد غذايي مورد نيازتان را خود تهيه كنيد؛ حتماً ميگوييد براي خريد آنها پول داده ايد! بله، صحيح است اما براي تهيه نمكي كه به روي غذا ميپاشيد، ناچار نشده ايد آنرا از معدن استخراج كنيد!پس حقيقتا ثروتمند هستيد. اگر به آنچه در كل دنيا در اختيار ماست نگاه كنيد، مي بينيد كه احساس نداري ،بسيار مضحك است. پس اولين كليد ثروتمند شدن احساس دارا بودن است.

در مرحله دوم بايد به اين سوال پاسخ دهيد كه آيا واقعاً به دست آوردن پول زياد، خوب است؟

من (آنتوني رابينز) در ابتداي كارم تصور ميكردم اگر بتوانم پول زيادي داشته باشم، چون ديگران به اندازه ي من از ثروت برخوردار نيستند گناهي انجام داده ام .و خيال ميكردم ثروتمند شدن بسيار ناعادلانه است؛ اما در اين جهان همه ي ما فرصتهاي طلايي كميابي در اختيار داريم. انسانها در خيلي از چيزها يكسان نيستند،اما فرصت موفقيت در اختيار تمامي ما هست. ما حق انتخاب داريم تا از اين فرصتها بهره ببريم يا خير.

براي ثروتمند شدن اصلاً مهم نيست كه در شمال شهر زندگي كنيد يا در جنوبيترين نقطه ي آن، سرمايه اي در اختيار داشته باشيد يا آه در بساط نداشته باشيد. به نظر نميرسد همه ي ثروتمندان جهان كار خود را با سرمايه ي يكساني آغاز كرده باشند .
هنگاميكه ميخواستم كارم را آغاز كنم هميشه تصور ميكردم طبقه مرفه در دنياي جداگانهاي زندگي ميكنند. و من كه جزء طبقه متوسط هم نيستم با ثروتمندان خيلي تفاوت دارم. مشکلات مالي شما حل نخواهد شد مگر آنكه عقايد اصلي شما تغيير كند لازمه ي دست يافتن به موفقيت مالي، سخت كار كردن نيست.

افق ديد خود را گسترش دهيد. احساس كنيد در جاده اي به سوي ثروت قدم بر ميداريد. اين جاده را قدم به قدم بايد خود بسازيد تا بتوانيد جلو برويد. با ساختن اين جاده از ديگران، از دوستاني كه مانند شما داراي موقعيت مالي خوبي نيستند جدا نخواهيد شد بلكه با جاده اي كه ساخته ايد ميتوانيد راه را براي ديگران هموار سازيد تا آنها نيز به رؤياهايشان دست يابند.

بهترين راهبرد براي پيشرفت مالي

اين روش را شما بارها خوانده ايد: فرار از ناراحتي و شتاب به سوي خوشي. چگونه؟

1-با ايجاد ناراحتي زياد. اين ناراحتي را حس كنيد و سپس آنرا به نداشتن پول مرتبط سازيد. تمام ناراحتي هايي را كه به دليل فشار مالي تحمل ميكنيد در دفترچه ي يادداشت خود بنويسيد؛ تمام چيزهايي كه شايستگي داشتن انها را براي خود و همسر و فرزندانتان در خود ميبينيد ،اما توانايي خريدشان را نداريد، تصور كنيد. سعي كنيد ناراحتي را عميقاً حس كنيد و يك حلقه ي ارتباطي بسيار قوي بين نداشتن پول و ناراحتي در ذهنتان بسازيد.

2-حالا خوشحالي را با داشتن پول در ذهن هماهنگ سازيد. فهرستي از تمام مزايايي كه با داشتن پول بيشتر به دست ميآوريد تهيه كنيد. در اين فهرست تمام موارد مادي، اشياء و يا مزاياي معنوي اي را كه با داشتن پول به دست خواهيد آورد ياداشت كنيد. به خاطر داشته باشيد هدف ما رسيدن به مرحله اي است كه شما درآمدي بيش از نياز خود داشته باشيد نه فقط در حد رفع نيازهاي اوليه ي زندگي.
بايد از بند عقايد قديميتان كه شما را متوقف ميسازد رها شويد و عقايد جديد را با تكرار، ملكه ي ذهنتان كنيد همان روشي كه مجريان تبليغات تلويزيوني از آن بهره ميگيرند حتي ميتوانيد عقايد كهنه تان را با ايده هاي جديد در هم بياميزيد.

عقايد منفي و مثبت درباره ي پول

چند نمونه از تلفيق عقايدقدیمی با ايده هاي نو و مثبت:

*ميگويند پول مايه ي شر و بدي است؛ شما بگوييد: بله، اما من انسان مسئول و حساسي هستم و با وجود به دست آوردن پول زياد باز هم از آن به طرزي نادرست استفاده نخواهم كرد.

*ميگويند پول همه چيز نيست؛ شما بگوئيد درست است اما با افزودن آن به زندگي ميتوانم كارهاي خوب زيادي براي خودم و كسانيكه برايم اهميت دارند انجام دهم.

*ميگويند نابرده رنج، گنج ميسر نميشود؛ شما بگوئيد بله، اما ميتوان به كمك ايدههاي خلاقانه با زحمت كمتري به پول رسيد.
*ميگويند پولدار مورد لعن و نفرين است؛ شما بگوئيد درست است، اما زماني كه ثروت من بيشتر شد آنرا با ديگران شريك خواهم شد.
*ميگويند قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود. شما بگوييد كاملاً همين طور است من هم پس انداز ميكنم. اما همواره مراقب فرصتهاي طلايي براي به دست آوردن ثروت هنگفت هستم.

*ميگويند هيچ وقت زماني براي لذت بردن از پول نخواهي داشت؛ شما بگوئيد در گذشته از پولم براي لذت بردن استفاده نكرده ام اما اكنون آموخته ام چگونه از آن استفاده كنم.

عقايد نيرو بخش براي پولدار شدن

گفتيم كه پس از شكستن حلقه هاي ارتباطي بايد ايده ی جديدي به ذهن معرفي گردد در ادامه چند عقيده ي نيرو بخش را ذكر كرده ام كه آنها را از افراد بسيار موفق در زمينه هاي مالي الگو برداري كرده ام ميتوانيد اين باورهاي قدرت بخش را به ذهنتان راه بدهيد.
1-هر چه بيشتر ببخشيد بيشتر دريافت ميكنيد.

براي اينكه نعمتهاي بيشتري به شما ارزاني شود بايد قدر نعمتهايي را كه اكنون داريد بدانيد و از داشتن آنها سپاسگزار باشيد. پس هيچ وقت از نداشتن پول نناليد؛ از هر چه داريد به خوبي استفاده كنيد .و هر روز احساس كنيد بيش از روز پيش دارا هستيد. خود را ثروتمند بدانيد تا ثروت شما زیاد گردد يكي از نشانه هاي دارايي بخشش است.

2-دقيقاً تعيين كنيد از نظر مالي ميخواهيد به چه سطحي برسيد

فكر خود را بر هر چه متمركز كنيد، آن را به دست خواهيد آورد. بنابر اين اگر همواره فقط بر پرداخت اجاره خانه تان يا صاف كردن بدهي هاي خود متمركز شويد، تنها همين مبلغ را به دست خواهيد آورد .و اگر فكرتان را متوجه وفور ثروت كنيد ثروت بي حدي نصيبتان خواهد شد. ثروت زياد اصلاً بد نيست و ثروتمندي به هيچ وجه صفت مزمومي به شمار نميآيد. و با به دست آوردن پول گناهي مرتكب نشده ايد بلكه بر عكس ثروت ميتواند خوشحالي، موفقيت و معنویت به همراه داشته باشد.

3-هر روز فكر خود را براي جذب ثروت شرطي كنيد.

بدين شكل ذهنتان همواره به فکر فرصتهاي طلايي براي كسب ثروت خواهد بود. قبلاً گفتم كه انسانها در ذهن خود داراي صافي هستند و اين صافي تنها اجازه ي ورود بخشي از اطلاعات پيرامونشان را به مغز ميدهد. بخشي كه وارد مغز ميشود ،همان قسمتي است كه توجه ما بر آن متمركز بوده است.

پس شما با تعيين يك هدف شكل صافي ذهنتان را تغيير ميدهيد، به طوريكه همان اطلاعاتي را وارد مغز ميكند كه شما براي رسيدن به هدفتان بدان محتاجید. اگر هر روز هدف خود را مشخص كنيد، ذهن شما شرطي خواهد شد؛ و تمام توجه شما بر اين هدف متمركز خواهد بود و بدون اينكه حتي خودتان متوجه باشيد ،همواره در كمين فرصتهاي طلايي است كه در زندگي براي هر كسي وجود خواهد داشت.

4-براي خود الگويي بيابيد

ابتدا به دنبال كاري باشيد كه بيش از هر كار ديگري انجام آنرا دوست داشته باشيد. بايد اطمينان يابيد كه اين كار براي ديگران نيز منفعتي دارد. در انجام اين كار پيگير باشيد. به دنبال جنبه هايي از اهداف خود باشيد كه به ديگران نيز سود ميرساند و از خود بپرسيد چگونه بايد چنين كاري را انجام دهيد. براي رسيدن به پاسخ بايد به دنبال الگو باشيد؛ یا كسي که قبل از شما چنين كاري را با موفقيت به پايان رسانده است. از سمينارها و كتابهاي مختلف كمك بگيريد.

5-باور كنيد كه لياقت به دست آوردن آنچه را در جستجويش هستيد داريد.

شايد باور نكنيد، اما موفقيت مالي حاصل باورهاي شماست. بايد احساس كنيد لايق هر چه كسب كرده ايد هستيد و حتي بايد بيشتر از اين به دست آوريد.

سه اصل براي خرج كردن

1- مهم نيست چقدر درآمد داريد. ده درصد آن را ببخشيد چرا؟ وقتي درصدي از آنچه را به دست ميآوريد ميبخشيد، به ذهن ناخود آگاه خود ميفهمانيد كه شما فردي دارا هستيد، پس ذهن ناخودآگاه آنچه را باور كرده است تحقق ميبخشد.. برخي ميگويند زماني كه پول بيشتري به دست آورم خواهم بخشيد!اما به نظر شما بخشيدن یک سِنت از يك دلار راحتتر است يا يكصد هزار دلار از يك ميليون دلار؟! بايد عادت بخشيدن را از هم اكنون در خود به وجود آوريد تا هنگام بخشيدن مبالغ بيشتر اصلاً احساس ناراحتي نكنيد.
2- ده درصد درآمدتان را براي پرداخت بدهي ها كنار بگذاريد.

3- با ده درصد درآمدتان سرمايه گذاري كنيد. مهم نيست اين مبلغ چقدر براي سرمايه گذاري كم به نظر ميرسد كارهاي زيادي هست كه ميتوانيد آنها را با سرمايه هاي اندك آغاز كنيد.

تمرين امروز

از امروز تا ده روز آينده براي اينكه فكر خود را براي ثروت شرطي سازيد 3 ايده براي پول درآوردن بنويسيد. 3 ايده ي نو يا فكري كه قبلاً هم به ذهنتان خطور كرده ؛اما آنرا خيلي جدي نگرفته ايد. بعد از ده روز سي نظريه در اختيار داريد. هر چند شايد همه ي اين ايده ها سودمند نباشد اما حتماً ميتوان يكي دو ايده خوب به دست آوريد . علاوه بر اين با اين كار شرايطي ايجاد ميكنيد كه به شما يك الگوي فكري جديد ميبخشد و شما را براي فرصتهاي طلايي شرطي ميسازد. شروع كنيد تنوع خوبي است.

 

موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز دوازدهم

روز دوازدهم :شرط موفقيت

امروز مي‌خواهيم روش به كار بردن عادات را در جهت موفق ساختن زندگي بياموزيم. «از اين پس مجبور نيستيد براي ايجاد احساس‌هاي خوش، خودآگاهانه عمل كنيد» يكي از بزرگترين مشكلات بر سر راه كساني كه مي‌خواهند به منظور موفق شدن تغيير كنند اين است كه همواره سعي دارند اين تغييرات را كاملاً آگاهانه صورت دهند. و به همين دليل، براي ايجاد اين تغييرات نيرو و زمان زيادي صرف مي‌كنند. مثلاً مي‌گويند

«بسيار خوب؛من مي‌خواهم نااميدي را كنار بگذارم. پس الان بايد مراحل تغيير را شروع كنم» اين روش
براي مدتي عملي است، اما اگر تبديل به (عادت) نشود هيچ وقت دائمي نخواهد شد و پس از مدتي آن را كنار
خواهند گذاشت.

براي هميشگي كردن تغييرات بايد شرطي شد. شرطي شدن يعني تثبيت يك تغيير در ذهن به طوري كه به شكل خود كار انجام شود و مهم اين است كه بدانيم تكرار، مادر تمام هنرهاست

تغيير دادن الگوهاي ذهني

هيچ احساس منفي مداومي از بدو تولد با انسان زاده نمي‌شود بلكه احساس مداوم آن به دليل شرطي شدن ذهن ما با عوامل متعدد است. پس احساس منفي ناگهان موجود نمي‌آيد.

به خاطر بياوريد چگونه نسبت به آنچه در ذهن‌تان تثبيت شده شرطي شده‌ايد. مسلماً هنگام شكل‌گيري چنين ارتباطي در يك موقعيت احساسي قوي قرار داشته‌ايد. هر زمان كه رويدادي به طور مكرر با احساس قوي همراه گردد نسبت به آن شرطي خواهيد شد.
مجريان طرح‌هاي آگهي‌هاي تبليغاتي مي‌دانند چگونه ما را تحت تأثير قرار دهند و به محصول مورد تبليغ خود شرطي كنند.
همانطور كه گفتم شرطي شدن در اثر تداوم يك حركت، عامل يا رويداد، همزمان با درك يك احساس به وجود خواهد آمد.
تصور كنيد شخصي پدرش را از دست داده مسلماً يكي از قوي‌تيرين احساسات منفي، يعني افسردگي، در وجود او در اوج است. در مراسم تشييع، يكي از دوستان به طرف او مي‌آيد و به (شانه‌اش )مي‌زند و مي‌گويد «دوست من، مي‌دانم كه چقدر سخت است؛ اميدوارم بقاي عمر تو باشد» فردي ديگر از اقوام هم همين كار را مي‌كند و روي (شانه‌اش )مي‌زند و مي‌گويد «پسرم براستي اتفاق دردناكي است »و ….

هيچ كدام از اين حرفها احساس فرد مصيبت زده را تغيير نمي‌دهد،اما يك حلقه‌ي ارتباطي منفي به طور ناخود‌آگاه در ذهن فرد شكل ‌مي‌گيرد. چند ماه بعد، فرد مصيبت زده روحيه‌ي بهتري دارد و تا حدي اين واقعه را فراموش كرده، يا با شرايط جديد وفق داده،ولي ناگهان يكي از دوستانش از راه مي‌رسد و دقيقاً به همان نقطه، روي شانه‌ي وي مي‌زند و مي‌گويد «هي چطوري پسر »شخص مذكور احساس افسردگي شديد مي‌كند اما نمي‌داند چرا؟ آيا شما نيز ناگهان افسرده شده‌ايد، در حاليكه هيچ دليلي براي آن نمي‌بينيد؟
در اغلب موارد احساس افسرگي به دليل ارتباطي است كه قبلاً شكل گرفته است.

اگر نسبت به عاملي شرطي شويد با بروز آن احساسي كه در ذهن شما تثبيت شده است بروز خواهد كرد. اين عامل تنها يك حركت، مثلاً «زدن بر روي شانه نيست» بلكه مي‌تواند عامل شنيداري، شيوه‌هاي خاص نگاه كردن، يا حتي يك بو مثلاً بوي كيك سيب دستپخت مادرتان …..باشد

در ارتباط يك زوج، شرطي شدن براحتي صورت مي‌گيرد، زيرا احساسات در اين نوع ارتباطات بسيار قوي است. اگر بين زن و شوهري موارد منفي متعدد بروز كند، بتدريج نسبت به اين احساس شرطي خواهند شد و كار به جايي مي‌كشد كه مي‌گويند: «خدايا ديگر نمي‌توانم تحمل كنم! در اين زندگي همواره احساس نارضايتي و رنج مي‌كنم» اما شما اكنون آگاه‌تر از آنید كه فريب دام شرطي شدن را بخوريد. شما خودتان شكل اين حلقه را تعيين خواهيد كرد و خود را با مسائلي شرطي مي‌كنيد كه احساس خوشايندي به شما ببخشد.
اوج احساس

براي شرطي شدن احساسي كه شخص در ان لحظه دارد بسيار مهم است. اگر مي‌خواهيد حلقه‌ي ارتباطي محكمي در ذهن‌تان بسازيد بايد خود را در اوج احساس قرر دهيد. بايد آن احساس را به گونه‌اي در خود به وجود آوريد كه به وضوح لمسش كنيد.
در مرحله‌ي بعد احساس را به عواملي كه خود تعيين مي‌كنيد نسبت دهيد. و آنرا در ذهن خود تثبيت نماييد. مثلاً در ذهن خود لمس انگشتان دستتان يا كشيدن پوست دستتان يا ضربه زدن به سر شانه‌تان را به هيجان مربوط كنيد.
به خاطر داشته باشيد حالتي كه براي تثبيت احساس مثبت و خوشايند خود به كار مي‌بريد بايد قوي‌تر از آن عامل منفي باشد كه نسبت به آن شرطي شده‌ايد در غير اين صورت حذف احساس‌هاي منفي عملي نخواهد بود. اگر احساس منفي شما مثلاً با يك ضربه‌ي محكم در ذهن‌تان تثبيت شده است، هر گاه براي ايجاد حالت مثبت از ضربات آرام استفاده كنيد نتيجه‌اي نخواهيد گرفت.
مرحله آخر و مهم‌ترين مرحله براي تثبيت احساسات مثبت، مقيد بودن به ايجاد مكرر احساس خوبي است كه جايگزين حس منفي قبلي‌تان كرده‌ايد. مثلاً اگر خود را نسبت به يك آهنگ شرطي كرده‌ايد لازم است هر روز به آن گوش كنيد؛در مسير محل كار، خانه و يا حتي هنگام خواب

روش افراد موفق و قدرتمند

افراد موفق و قدرتمند به راز شرطي شدن پي برده‌اند و هم از حلقه‌ي ارتباطي ذهنشان بهره مي‌گيرند و هم از آنچه ديگران نسبت به آن شرطي شده‌اند به نفع خود استفاده مي‌كنند. هر چه تعداد اين افراد در جامعه بيشتر باشد آن جامعه خوشبخت‌تر خواهد بود. تبليغ پپسي را به ياد داريد؟ شركت پپسي تصوير پپسي را در ذهن تماشا چيان به جذابيت مايكل جكسون نسبت داد. شما نيز مي‌توانيد از همين روش براي تحت تأثير قرار دادن فرزندان خود استفاده كنيد. از كسي كه آنها به عنوان الگو برگزيده‌اند صحبت كنيد حتي چيزهايي را كه مي‌خواهيد خود به فرزندانتان بياموزيد از زبان اين الگو به آنها بگوييد. براي تأثير گذاشتن بر ديگران بهتر است مواردي را كه نسبت به ان شرطي شده‌اند بشناسيد. اين حربه در تجارت بسيار موفقيت آميز است و مي‌توان از آن بهره برد.

قدرت تجسم

براي انجام اين روش بايد رفتاري را كه براي‌تان ناهنجار و ناگوار است در ذهن خود مجسم كنيد. به عنوان مثال: ناخن جويدن «اميدوارم از اين رفتار به حد كافي خسته و ناراحت شده باشيد، زيرا در صورتي كه اين ناراحتي را حس نكرده باشيد در ذهن‌تان قادر به ربط دادن آن به اين رفتار نخواهيد بود»خود من (آنتوني )مدتها بود عادت داشتم ناخنهايم را بجوم. شيوه‌هاي گوناگون گذشته براي ترك اين عادت «مثلاً: رنگ زدن روي ناخنها -ماليدن ماده‌اي كه مزه مزخرفي داشت….. )كارساز نشد تنها راهي كه توانست اين عادت را از بين ببرد روش تجسم بود.

من خودم را در حالي تصور كردم كه انگشتانم در برابر صورتم قرار داشتند و من مي‌خواستم ناخن‌‌‌‌هايم را بجوم. پس خودم را به صورت شخصي در آوردم كه بسيار متشخص به نظر مي‌رسيد. و آراسته با لباسهاي فاخر و گرانبها. با چنين تصويري كاملاً تحت تأثير قرار مي‌گرفتم. چنين مردي هيچ وقت ناخنهاي خود را نمي‌جود. ابتدا من تصوير اول را كه در حال ناخن جويدن بود در ذهنم كاملاً بزرگ و واضح كردم و توني رابينز تصوير نهايي شخصي كه قرار بود باشم را در ابعاد كوچك و ظريف در گوشه‌ي تصوير بزرگ اول گذاشتم؛ بعد تصوير بزرگ منفي را عقب كشيدم عقب، عقب و عقب‌تر! تصوير دورترودورترمي‌شد. حالا تصوير كوچك مثبت خود را جلو آوردم. جلو، جلو و جلوتر! تصوير هر لحظه بزرگ‌تر و شفاف‌تر مي‌شد و روي عكس اول را مي‌گرفت. اكنون تمام ذهن من پر از تصوير رابينزي شده بود كه از او خوشم مي‌آمد. من چندين بار اين كار را تكرار كردم و هر بار با جلو و عقب بردن تصاوير صداي كشيده شدن آنها را هم تقليد مي‌كردم:غيژژژژ. با ايجاد صدا در بدنم هيجان و نشاط به وجود مي‌آوردم.
بيست‌و پنج بار با حد‌اكثر سرعتي كه مي‌توانستم اين كار را بكنم، روش تجسم را تكرار كردم؛ مغز من ديگر نمي‌توانست ناخن جويدن را تحمل كند. زيرا من فردي ايده‌آل بودم.

چند روز بعد اصلاً ناخن نجويدم، چند باري دستانم به دهانم رفت اما بدون اينكه خود را مجبور كنم آنها را پايين آوردم اما يكبار ناخنم را جويدم. خداي بزرگ، شكست خورده بودم؟!با خود گفتم اين روش هم عملي نيست. اما عجب فكر احمقانه‌اي! خيلي زود به خود آمدم. لازم بود دوباره خود را شرطي كنم. بيست و پنج بار ديگر اين روش را تكرار كردم و پس از آن ديگر هيچ وقت ناخن‌هايم را به دهانم نبردم. كليد اين كار تكرار و سرعت است. با اين دو عامل مي‌توانيد هر تصويري را در چارچوب ذهن‌تان تثبيت كنيد.
تمرين امروز

1-احساسي را كه مايليد همواره در وجود شما باشد انتخاب كنيد: انگيزه خوشحالي، هيجان، كنجكاوي، امنيت، خلاقيت…

2-خود را به زمانهايي ببريد كه اين احساس را داشتيد.

3-احساستان را به يك عامل محيطي مربوط سازيد مثلاً دستتان را لمس كنيد يا انگشتان تان را مشت كنيد. اين كار را آنقدر تكرار كنيد تا احساس كنيد نسبت به اين امر شرطي شده‌ايد. براي تمرين دوم دست كم پانزده بار روش تجسم را براي مواردي مانند از بين بردن افسردگي،يا تبديل عادت تنبلي به هيجان و فعاليت و …. بكار ببريد

 

موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز یازدهم

روز یازدهم: عادتها
امروز ما نيمي از برنامه ي چهارهفته اي خود را پشت سر گذاشته ايم و قصد داريم از عاداتمان صحبت كنيم. همه ما مجموعه عادات مشخصي داريم كه حالات، احساس و زندگي ما را هدايت ميكنند، چه ما از اين امر با خبر باشيم، چه نه. تفكر نوعي عمل است و هر عمل عادتي به وجود خواهد آورد.

آيا عاداتي داريد كه خودتان از آنها با خبر باشيد و بدانيد هر روز از آنها تبعيت ميكنيد؟ احساسي داريد كه هر روز آن را در خود بيابيد؟ مثلاً از روي عادت عصباني شويد؟ هر روز چه كارهايي ميكنيد تا بتوانيد احساس عصبانيت،افسردگي،درماندگي يا تنهايي كنيد؟ زيرا چنين احساسهايي هيچ وقت به خودي خود شكل نميگيرند.

بروز چنين احساسهايي نياز به تلاش و زحمت دارد!بايد حتماً جسمتان را در حالت خاصي قرار دهيد و به دنيا به شيوهاي خاص نگاه كنيد پس اگر احساس منفي يا مثبتي كه داريد مداوم و هميشگي است، دليل آن شرايط موجود نيست بلكه عادت شماست. شما عادت كرده ايد به دنيا به چشم ديگري بنگريد.

شايد زمان آن فرا رسيده است كه عادت جديدي در زندگيتان ايجاد كنيد. براي اين كار در اولين قدم ميخواهم در دفترچه ي موفقيت خود پنج احساس محدود كننده و ناخوشايندي را كه همواره با شما هستند و به صورت عادت درآمده اند ياداشت كنيد مثلاً:نااميدي، افسردگي، عصبانيت، غم، لاقيدي…..بسيار خوب، حالا خوب فكر كنيد. براي به وجود آمدن اين احساسات چه بايد بكنيد؟ چه باورهايي بايد داشته باشيد؟ جسمتان چه حالتي بايد به خود بگيرد؟

محركهاي طبيعي

در دنيا مسائل و رخدادهايي (اعياد-حوادث دلخراش گذشته….) هستند كه شما را به حركت وا ميدارند؛ و بر اساس اين محركهاي مختلف محيطي، عادات متفاوتي ايجاد خواهد شد. اين حالت،« سيستم شرطي سازي » نام دارد. اگر همزمان با وقوع محركي، احساس خاصي ايجاد شود،نسبت به اين محرك شرطي خواهيم شد. همه ما در زندگي داراي محركهايي هستيم كه برايمان عادت خاصي به وجود آورده اند. به اين محركها «عوامل تثبيت كننده »گفته ميشود. به عبارت ديگر با وقوع اين محركها عادت حسي بدون هيچ دليل خاصي به وجو خواهد آمد. بنابر اين براي به دست آوردن موفقيت، پول، خوشحالي، تفريح، شادابي و لذت بيشتر بايد مغزتان را شرطي كنيد. اما ابتدا بايد عادات پيشين را كشف كرد و آنها را از بين برد.

روش از بين بردن عادات منفي

شما كاملاًاين روش را ميدانيد زيرا قبلاًدر اين باره مفصلا ًصحبت كرده ايم در اولين قدم بايد بپذيريم كه اين عادت برايمان ناراحتي زياد به دنبال خواهد داشت. بايد ناراحتي را به وضوح در وجود و مغزمان حس كنيم، تا به نقطه ي عطف برسيم آنگاه اين عادت را كنار خواهيم گذاشت. « اگر شما از كساني هستيد كه مثلاً عادت داريد هر بار كه همسر خود را ميبينيد با او به بحث و مشاجره بپردازيد، براي كنار گذاشتن اين عادت شيوه هاي بيشماري وجود دارد: مثلاً در ميان دعوا ميتوانيد از جا بلند شويد و چند بار بالا و پايين بپريد. ممكن است احساس حماقت كنيد اما دست كم دعوا نخواهيد كرد. اگر اين حركت را هر بار كه دعوا ميكنيد انجام دهيد ديگر تمايلي به جر و بحث با همسرتان نخواهيد داشت » درست مانند يك سي دي كه اگر هر بار خراشي به روي آن ايجاد كنيد ديگر كامپيوتر قادر به اجرای آن نخواهد بود. اما پس از اينكه الگوي قديمي را از بين برديد بايد الگوي جديدي را جايگزين آن كنيد. براي اين كار شما را راهنمايي خواهم كرد.

قبلاًپنج احساس منفي خود را يادداشت كرده ايد حالا از شما ميخواهم ظرف 5 تا 10دقيقه، عاداتي را كه منجر به ايجاد اين احساسها ميشوند يادداشت كنيد. در واقع ميخواهم دستورالعمل لازم براي ايجاد يك احساس را به دست آوريد. بشر آزاد است انتخاب كند. ميتواند با تفكر سالم از حمايت الهي برخوردار شود «جانشين خدا گردد» و يا با استفاده ي نادرست از آن به سطحي پايينتر از حيوان نزول كند.

بشر قادر است خالق زيباترين روح باشد هيچ چيز به اندازه ي تعليمات الهي در آرامش روح موثر نيست. از شما ميخواهم به تعاليم الهي با دقت بيشتري گوش بسپاريد و به آنها عمل كنيد. عمل به آموخته ها بيش از آموختن ارزش دارد. )

احساسهاي نيرو بخش

در دفترچه ي موفقيتتان پنج احساس مثبت را كه معمولاً در خود مييابيد بنويسيد. پنج احساسي كه دست كم يكي دو بار در هفته به سراغتان مي آيند كدامند؟ كدام يك قدرت بخش و نيرو دهنده اند؟ حالا بنويسيد چه عاداتي موجب بروز چنين احساسهايي ميشوند. شايد برخي از اين احساسات نيرو بخش، عشق، بخشش، همكاري، شايستگي، موفقيت، خوشحالي يا توانايي باشند. چه عاداتي موجب ميشوند چنين حسي داشته باشيد؟چگونه فكر ميكنيد؟ چه تصاويري در ذهنتان داريد؟ جسم و بدنتان را به چه شكلي در ميآوريد؟بدين شكل ميتوانيد دستور العمل لازم جهت ايجاد احساسهاي نيرو بخش را بيابيد.

اكنون شما توانايي اين را يافته ايد كه اگر احساس افسردگي ميكنيد در همان ابتداي شكل گيري اين احساس، روند ايجاد آن را متوقف كنيد. نبايد يك احساس، كل دنياي شما شود. نبايد حسي را جزو لاينفك هويت خود بدانيد. بدين شكل تصاوير ذهني شما و خلاقيتتان محدود خواهد شد و قدرت شما سلب ميگردد.

«مغلوب يك احساس خاص شدن، سريعترين روش براي از بين بردن توانايي شما در به كارگيري قدرت دروني است، بنابراين به محض اينكه احساسات منفي خود را شناختيد، حس خوشايندي را جايگزين آن نماييد.» به خاطر داشته باشيد كه ترس از اينكه «چه خواهد شد» از انجام دادن آن كار ناراحت كننده تر است. و باز هم به خاطر داشته باشيد اگر به خودتان بگوييد «بايد اين كار را انجام دهم »مغزتان ميگويد «من اين كار را نميكنم »زيرا كلمه ي «بايد»در ذهن اغلب ما به معني ناراحتي است پس به جاي اين كلمه از كلمه ي ديگري استفاده كنيد. مثلاً به خود بگوييد «من اين كار را انتخاب ميكنم » يا «من ميخواهم اين كار را انجام دهم » مسلماًاين بار احساس متفاوتي خواهيد داشت.

تمرين امروز

بسيار ساده است ميخواهم كاري را كه امروز انجام داديد دوباره مرور كنيد. پنج احساس منفي خود و چگونگي شكل گرفتن آنها را به خاطر آوريد. چند راه براي شكستن اين الگوهاي قديمي اختراع كنيد. مثلاً هنگام گرسنگي كاذب، بجاي خوردن، نرمش كنيد. بدين شكل ميتوانيد الگوهاي قديمي را بشكنيد. احساسات مثبت را بازنگري كنيد و خوب درباره ي آنها فكر كنيد چگونه اين احساسهاي عالي را در خود شكل ميدهيد؟ از چه عاداتي بهره ميگيريد؟ و سرانجام مجدداًشيوه هاي «آغاز دست به كار شدن» را مرور كنيد. در روز دوازدهم درباره ي «شرط موفقيت» صحبت ميكنيم. ميخواهم به شما بياموزم چگونه ميتوان با شرطي كردن، بدون تلاش آگاهانه عادتهايي را كه در زندگي حمايتتان ميكنند، پي بگيريد….

موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز دهم

روز دهم: یک فهرست کامل برای موفقیت

این مبحث به انجام تمرین برای ایجاد هدف، اختصاص دارد. در مباحث گذشته، ابتدا متن اصلی را میخواندید و در انتها، تمرینها شرح داده میشد. اما این مبحث تماماً به اجرای تمرینات تعلق دارد. به چند نکته توجه کنید:

1- این فصل را در مکانهایی چون محل کار، اتوبوس و… مطالعه نکنید.

2- محلی ساکت و آرام برای خواندن این فصل انتخاب کنید.

3- تلفن خود را خاموش یا از پریز بکشید

4- سعی کنید این فصل را در طی یک روز بخوانید و تمرینات آن را انجام دهید.

5- تنبلی نکنید و این کار را به بعد موکول نکنید

بسیاری از مردم به من می گویند « تونی تو خیلی با انگیزه و فعال هستی و به همین دلیل در زندگی ات موفق شده ای؛ اما من مثل تو پر انرژی و سر حال نیستم، تنبل ام.»

من به آنها میگویم شما تنبل نیستید، فقط اهداف کوچکی دارید برخی اهداف در نهاد خود قدرت دارند و موجب میشوند شما انگیزه ی فعالیت و رشد پیدا کنید. هر چند تنظیم اهداف کاملاً اختیاری نیستند و باید بر پایه ی قابلیتها و تواناییهای واقعی دقت کنید(واقعی) اشخاص صورت گیرد؛ اما در عین حال معتقدم اگر به رسیدن به هدفتان واقعاً معتقد باشید و آن را در ذهن و فکرتان آنقدر واقعی بسازید که احساس کنید از قبل به آن رسیده اید، مغزتان این هدف را به مثابه حقیقت خواهد پذیرفت و موجب میشود جسم و روح شما در شرایطی قرار گیرد که به دست آوردن این هدف را حتمی سازد .

هر چیزی که اکنون دارید، زمانی در فکر به دست آوردنش بوده اید؛ شاید کاملاً ناآگاهانه آنها را هدف قرار داده اید، اما مسلماً از قبل وجود خارجی نداشته اند پس میتوانید اهداف والاتری هم داشته باشید و به آنها برسید.
اهداف را در دفترچه ی موفقیتتان به سه دسته تقسیم کنید

1-اهداف شخصی:آنچه در جهت رسیدن به خوشی است.

2-اهدافی که برای رسیدن به چیزهایی است که مایل اید آنها را داشته باشید، اعم از مادی یا معنوی

3-اهداف اقتصادی:

نگویید پول در زندگی مهم نیست. اقتصاد نقش اساسی در حالتها و وضعیتهای افراد بازی میکند؛ من افرادی را میشناسم که با خود و دیگران با خشونت رفتار میکنند زیرا زیر فشار اقتصادی هستند.

اهداف شخصي

تصور کنید میتوانید آینده را خلق کنید بهترین حالتی را که ممکن است در آینده برای شما رخ دهد بنویسید سعی نکنید برای خود محدودیت ایجاد کنید درست مثل بچه ها رفتار کنید که وقتی از آنها میپرسید از بابانوئل چه میخواهید، فوراً فهرست بلند بالایی تهیه میکنند شش دقیقه مهلت دارید تا هر چه را که میخواهید در یک یا دو سال آینده رخ دهد بنویسید. میخواهید چه کسی شوید؟ چه چیزی یاد بگیرید؟ ترس شما از چیست؟ دوست دارید به چه کسی نزدیک شوید؟ اهداف معنوی شما کدامند؟ و …. اکنون فهرستی از اهداف شخصی خود دارید.

گفته اند اهداف چیزی نیستند جز رویاهای بی پایان، اما مسلماً برخی برایتان سهل الوصول ترند؛ اکنون با گذاشتن شمارهای در کنار هریک از اهدافتان، زمانی را که احتمالاً به این هدف خواهید رسید مشخص کنید اگر خود را متعهد میدانید که در ظرف یک سال به هدفی برسید در کنار آن شماره ی یک بگذارید اگر پس از سه سال شمارهی سه و …
بسیار خوب، این کار را انجام دادید، مرحله بعدی سه هدف اولیه ی خود را برای یک سال انتخاب کنید این سه هدف باید هدفهایی باشد که برای رسیدن به آنها واقعاً اشتیاق داشته باشید و تصور تحقق آنها به شما هیجان ببخشد سپس چند سطر درباره ی این بنویسید که چرا خود را متعهد میدانید تا سال آینده به این هدف برسید. توضیحات هر هدف جداگانه و در صفحه ای مجزا بنویسید برای هر هدف دو دقیقه فرصت دارید.

بسیار خوب؛ حالا بررسی کنید که آیا این دلایل آن قدر محکم و قوی هستند که بتوانید واقعاً این هدف را پیگیری کنید؟ اگر نه هدف دیگری انتخاب یا دلایل بهتری بیابید.

تنظیم اهداف مربوط به رسیدن به چیزهایی که میخواهید در زندگی داشته باشید.«مادی یا معنوی»

برخی اجازه میدهند از نظر احساسی، یا جنسی کاملاً جلو روند اما وقتی به مسائل مادی میرسند متوقف میشوند زیرا همه دچار این باور منفی هستیم که اگر از پول صحبت کنیم، خود خواه و دنیا پرست به نظر میرسیم «اما لطفاً برای خود اهداف مادی هم در نظر بگیرید زیرا نداشتن آنچه از نظر مادی به آن محتاج اید بر اهداف معنوی شما نیز تأثیر منفی خواهد گذارد»

تصور کنید اگر هیچ محدودیتی نبود چه چیزهایی ازبابانوئل میخواستید.

اکنون همان کاری را که برای اهداف شخصی انجام دادید در مورد این اهداف تکرار کنید؛ چه مدتی برای دست یافتن به هر کدام در نظر میگیرید؟ یک سال، دوسال، سه سال، یا ده سال، به خاطر داشته باشید که در این مرحله هیچ برنامه ای برای اینکه چگونه میتوان به این اهداف رسید ندارید؛ تنها کافی است خود را برای رسیدن به آن متعهد بدانید هر چه برای رسیدن به هدفتان تعهد بیشتری داشته باشید، زودتر به آن خواهید رسید از میان اهدافی که کمترین مدت را برای دستیابی به آنها تعیین کردهاید سه مورد مهم را انتخاب کنید سه مورد مهم که تصور داشتنشان به شما احساس هیجان و لذت میبخشد در سه برگ جدا گانه از دفترچه ی موفقیت خود بنویسید. اکنون چند سطری بنویسید که چرا مایل اید ظرف این مدت به این هدف خاص برسید پنج دقیقه فرصت دارید تا تمام دلایل خود را یادداشت کنید.

اهداف اقتصادی

دو دقیقه فرصت دارید اهداف اقتصادی خود را تعیین کنید. نگذارید این اهداف تحت تأثیر موقعیت اقتصادی کشور، میزان درآمد سالانه و سایر محدودیتها قرار گیرد. چه میزان درآمد ماهیانه برایتان کافی است؟ 3هزار دلار، 5 هزار دلاریا بیست هزار دلار؟ آیا اهدافی برای تجارت و سرمایه گذاری دارید؟…

برای اهداف مالی خود نیز زمان دستیابی تعیین کنید. مانند گذشته از میان اهداف مالی که کمترین مهلت را برای دست یافتن به آن تعیین کرده اید سه مورد را انتخاب کنید بله، باز هم دلایل خود را در چند سطر بنویسید.

تمرین رسیدن به اهداف

1- برای هر کدام از اهدافتان عملی در نظر بگیرید که کمی شما را به هدف نزدیک میکند، سپس بدون تلف کردن وقت آن را انجام دهید. رسیدن به هیچ هدفی را به تعویق نیندازید. هر روز کاری هر چند کوچک در جهت رسیدن به هدف تان انجام دهید.

2- تمرینی را انجام دهید که من بدان نام صندلی راحتی داده ام:

روی صندلی راحتی بنشینید، تصور کنید که هشتاد و پنج یا نود سالهاید و در خاطرات گذشته غرق شده اید. چه اهداف مهم و بزرگی داشته اید که همه را کنار گذاشته و موقعیت و خوشی ها و لذایذ فراوانی را در زندگی از دست داده اید؟ چه مهارتها و شغلهایی را دوست داشتها ید که بدان نرسیده اید؟

اکنون به شکل دیگری روی صندلی راحتی فکر کنید. باز هم هشتاد و پنج یا نود سالهاید و غرق در افکار گذشته شده اید: پنجاه سال یا بیشتر است که شما به اکثر اهداف و موقعیتهای خود رسیده اید خدای من چه زندگی معرکه ای! چه خوشی و لذت فوق العاده ای و… روش صندلی راحتی به ما کمک میکند تا بتوانیم سریع تصمیم بگیریم. احساس ناراحتی از یک سو اشتیاق به خوشی از سوی دیگر شما را برای رسیدن به این هدف ترغیب خواهند کرد. مهم نیست چند ساله هستید انسان در هر سنی هدف هایی دارد. از روش صندلی راحتی بهره بگیرید.

 

موفقیت نامحدود در 20 روز با آنتونی رابینز – روز نهم

روز نهم: تنظيم اهداف

تنظيم اهداف كليد اصلي هر موفقيتي در زندگي است. آنقدر درباره ي اين مقوله صحبت شده است كه شايد اغلبتان بگوييد:« اوه،خدا جان،لطفاً بس كنيد من همه چيز را در اين باره ميدانم؛ بايد اهداف مثبت را در نظر بگيرم آنها را بنويسم و الويت بندي شان كنم» بله، شايد اما مراقب باشيد در تله ي كم اطّلاعي گرفتار نگرديد. كم اطلاعي به مراتب خطرناكتر از بي اطلاعي است اگر روشي را به خوبي نشناسيد به نتيجه بخش نبودن آن عادت ميكنيد و طولي نميكشد كه كل روش كاملاً فراموش ميگردد.
هر روشي بايد نكته به نكته رعايت گردد و هر روز تمرين شود. ترفند بهترينهاي دنيا،فقط تمرين و تكرار است؛تكرار مادر تمام مهارتهاست .

اگر براي كارهاي روزمره و هر روزه ي خود هدف داشته باشيد انجام آنها هيجان انگيز و دلپذير خواهد شد. هدف ميتواند جاذبهاي باشد كه شما را به جلو ميكشد اگر ندانيد چه چيزي ميتواند شما را به تحرك وا دارد بعيد است بتوانيد از تواناييتان به بهترين نحو بهره ببريد

روش تنظيم اهداف

هدف،فراتر از نتيجه و حاصل كار است به اعتقاد من، نيت اصلي نهفته در پس تنظيم اهداف، تنها دستيابي به موارد خاص نيست، بلكه اين كار به شما هويت جديدي خواهد بخشيد. در پايان راه زندگي تمام چيزهايي كه در طول عمرتان جمع آوري كرده ايد، هيچ كدام موجب رضايت و خوشحالي شما نخواهد شد بلكه آنچه برايتان اهميت ويژه اي دارد، اين است كه در مقام انسان چه كرده ايد؟
زماني كه هدف هايتان را تنظيم ميكنيد بايد بدانيد به چه دليل ميخواهيد اين كارها را انجام دهيد.
تصور كنيد ميخواهيد ظرف يكسال يك ميليون دلار داشته باشيد. آيا داشتن چندين بسته پول در خانه براي شما آنقدر هيجان انگيز و جذاب هست كه براي آن تلاش كنيد؟ اما تصور اينكه با داشتن چنين پولي ميتوانيد چه كارهاي مفيدي انجام دهيد مسلماً بيش از خود پول شما را به حركت وا خواهد داشت.

كسانيكه تاكنون تنظيم اهداف را امتحان كرده، اما نتيجه اي نگرفته اند، چند مشكل اساسي در اين كار دارند. آنها اين كار را بطور جدي و منظم پي نمي گيرند؛ مثلاً سالي يك بار اين كار را هنگام شروع سال جديد انجام ميدهند در اين هنگام اهدافي را كه سال پيش داشتند و به آنها نرسيدند كنار ميگذارند و اهداف جديدي خلق ميكنند؛ در حاليكه باز هم دليل رسيدن به اين هدفها را نميدانند. اهدافي دارند؛ اما مطمئن نيستند آنچه در سرشان ميگذرد در دلشان نيز هست يا نه.

اگر نيت اصلي هر هدف را نشناسيد، دنبال كردن آن براي شما بي معني و دشوار خواهد بود.

در پس هر موفقيت بزرگي، دليلي وجود دارد.

من معتقدم به محض فكر كردن راجع به هر چيز، ميتوان آن را به دست آورد.

شنيده ام ريشه ي «ميل» در لاتين برگرفته از «توانايي» است، پس ميل به چيزي يعني توانايي به دست آوردن آن. من معتقدم با تعيين يك هدف و اشتياق براي رسيدن به آن قابليت دستيابي به آن حاصل ميشود، زيرا اين قابليت در درون ما هست و ما تنها با تعيين هدف آن را به سطح مي آوريم.

حسرت، پله موفقيّت

براي بسياري از مردم موفقيت نوعي تله است؛وقتي به موفقيتي دست مي يابند جشن ميگيرند و ديگر همه چيز را فراموش ميكنند. به همين دليل است كه ديگر طعم موفقيت را نميچشند. اما ناراحتي و نارضايتي، قدرت و جاذبه اي است براي حركت، حركت براي رفع نياز.
چه چيزي موجب ميشود هر روز غذا بخوريد؟ فشار گرسنگي.

چه چيزي موجب ميشود عشق بورزيد؟ فشار تنهايي.

از فشار و ناراحتي نهراسيد. ناراحتيها به شما انگيزه ي فعاليت ميدهند، پس هر روز به احساس نارضايتي خود توجه كنيد.

فشار، الماس خلاقيت را ميسازد.

احساس عذاب و فشار بهترين و مؤثرترين اهرم براي پيگيري اهداف است. افراد بسياري را ميشناسم كه اهداف عالي در سر دارند، اما نسبت به انجام برنامه هاي خود هيچ تعهدي حس نميكنند زيرا فشار و عذاب ناشي از عمل كردن را حس نكرده اند .
اگر پشت سر خود رنج و عذاب را حس كنيد هرگز عقب گرد نخواهيد كرد.

تمرين امروز

در دفترچه موفقيت خود بنويسيد:

1- چيزي كه در زندگيتان براي شما ناراحت كننده است و يا آن گونه كه شما انتظار داريد نیست به تمام جنبههاي فيزيكي، احساسي، رواني، هوشي، مالي و غيره خوب توجه كنيد و به اين سوال پاسخ دهيد.

2- از خود بپرسيد چرا اين قسمت آن گونه كه من ميخواهم نيست و چگونه ميتوانم آن را تغيير دهم؟ زيرا هر چيزي كه مينويسيد؛ هر چه كه باشد، قادر به تغيير آن هستيد.

3- خود را براي پيگيري آن شرطي كنيد. من به مردم پيشنهاد ميكنم دست كم دو بار در سال اهدافشان را تنظيم و برنامه ريزي كنند و دست كم ماهي يكبار اهدافشان را مرور نمايند؛ طرز تفكر و احساسشان را نيز هر روز.